چرايي افول هژموني آمريكا مبتني بر نظريه رابرت كاكس

در طول تاريخ ظهور و افول قدرت هاي بزرگ، همواره يكي از موضوعات مهم و اساسي در نظام بين الملل بوده است. با شروع قرن بيست و يكم اين گزاره در بين ناظران و تحليل گران قوت گرفته كه دوران گذار در نظام بين‌الملل شروع شده است و اگرچه عصر جديد هنوز صورتبندي مفهومي روشني ندارد ولي آن چيزي كه مشهوده اين است كه موقعيت هژموني آمريكا تضعيف شده است. بنابراين سئوال مقاله اين است كه علت افول هژموني آمريكا مبتني بر نظريه رابرت كاكس چيست؟ در پاسخ به اين سئوال فرضيه اي به اين صورت طرح مي گردد كه افول هژموني آمريكا بيش از آنكه ناشي از موازنه قواي قدرت‌هاي جهاني باشد، به دليل الگوي رفتاري نامناسب آن كشور در طول دهه‌هاي اخير بوده كه بيش از تلاش براي ايجاد رضايت مبتني بر نظريه هژموني رابرت كاكس، بر رفتار سياسي سلطه جويانه متمركز بوده است. يافته هاي پژوهش با استفاده از روش تحقيق توصيفي – تبييني نشان مي دهد؛ رفتارهاي سياسي آمريكا متفاوت از نگاهي است كه رابرت كاكس به هژموني دارد و در عملكرد آن كشور سلطه بيش از رضايت نقش داشته و همين امر بر افول هژموني آن كشور تاثير گذار بوده است.