فهم ساختار اساسي پديده رسالت حرفه‌اي از منظر كاركنان يك سازمان مردم‌نهاد: كاربرد رويكرد پديدارشناسي توصيفي

هدف: رسالت حرفه‌اي مفهومي است كه در يك دهه اخير توجه پژوهشگران حوزه‌هاي مختلف تخصصي را به خود معطوف كرده است. به‌رغم اين موضوع، تنوع و تكثر تعاريف ارائه شده و صورتبندي‌هاي مختلف اين پديده سبب شده اجماع چنداني در مورد ماهيت و ابعاد تشكيل‌دهنده آن وجود نداشته باشد. از اينرو، پژوهش حاضر با هدف فهم ساختار اساسي پديده رسالت حرفه‌اي، از منظر كاركنان شاغل در يكي از سازمان‌هاي مردم‌نهاد انجام شد تا به درك عميق‌تر اين مفهوم كمك كند. روش: از آنجا كه هدف، يافتن ساختار اساسي پديده رسالت حرفه‌اي، و نه شرح تجربه انفرادي افراد بود، پژوهش با رويكرد كيفيِ پديدارشناسي توصيفي و با روش چهار مرحله‌اي گئورگي طرح‌ريزي و انجام شد. براي گردآوري داده‌ها، مصاحبه‌هاي روايتي با هشت نفر از كاركنان موسسه محك به‌عنوان يك موسسه مردم‌نهاد شناخته شده در كشور انجام شد. براي تأييد قابليت اعتمادِ تحليل‌ها از دو روش بازآوايي و بازتاب‌پذيري كه ازجمله روش‌هاي ارزيابي پژوهش‌هاي پديدار‌شناختي هستند، استفاده شد. يافته‌ها: پس از تعيين واحدهاي معنا و تبديلات حاصل از تركيب، ادغام و انتزاع آن‌ها، رسالت حرفه‌اي به مثابه نوعي فراخواندن متعالي و گرانيگاه ساحات زندگي تعريف شد. به‌علاوه، اجزاي كليديِ معناي پديده و روابط ميان آن‌ها نشان داد، اين مفهوم سرشتي دوگانه دارد؛ سويه‌ مثبت كه ابعاد انگيزه‌بخش درونزا و سويه‌ منفي كه ابعاد آزارنده برونزا هستند. درنهايت، اجزاي كليدي ساختار اساسي پديده رسالت حرفه‌اي بر اساس توصيف هر جزء تحليل شدند.