تأثير الگوي توانمندسازي خانواده‌محور به‌روش آموزش چندرسانه‌اي(مالتي مديا) بر كيفيت زندگي كودكان سن 12-8 سال بتاتالاسمي در ايران

زمينه و هدف: بين بيماري و كيفيت زندگي مبتلايان به بيماري‌هاي مزمن، ارتباط متقابل وجود دارد و اختلالات جسماني اثري مستقيم بر روي تمام جنبه‌هاي كيفيت زندگي مي‌گذارد. اين مطالعه با هدف تعيين تأثير الگوي توانمندسازي خانواده‌محور به روش آموزش چندرسانه‌اي(مالتي مديا) بر كيفيت زندگي كودكان مبتلا به تالاسمي ماژور انجام شد. روش بررسي: اين مطالعه از نوع تجربي است. ۱۲۰ بيمار به‌همراه والدين، كه در مركز تالاسمي بيمارستان خاتم‌الانبيا شوشتر پرونده پزشكي داشتند، باتوجه به معيارهاي ورود، انتخاب و با روش تخصيص تصادفي بلوك چهارتايي به دو گروه ۶۰ نفر مداخله و كنترل تقسيم شدند. از نظر سن و جنس نيز همسان‌سازي شدند. ابزار گردآوري اطلاعات پرسش‌نامه‌ي كيفيت زندگي كودكان (Ped-SQL) و پرسش‌نامه‌هاي محقق‌ساخته آگاهي و خودكارآمدي در زمينه‌ي بيماري تالاسمي بود. اطلاعات جمع‌آوري شده با نرم‌افزار SPSS و با آزمون‌هاي آماري من ويتني و يلكاكسون و ضريب همبستگي پيرسون تجزيه و تحليل شدند. يافته‌ها: از ۱۲۰ كودكي كه وارد مطالعه شدند، ۸۷ نفر دختر(۷۲/۵ درصد) و ميانگين سن اين كودكان(۲/۲۵±۹/۷۴) و مدت زمان ابتلا به بيماري(۴/۴۷±۵/۳۵) سال بود. در اين مطالعه سطح كيفيت زندگي كودكان و ابعاد آن، بعد از اجراي الگوي آموزشي تنها در گروه مداخله افزايش چشمگيري نسبت به قبل از آموزش ديده شد(۰/۰۰۱ P). بعد از اجراي اين الگو نيز ميزان آگاهي(۰/۰۰۱ P) و خودكارآمدي والدين( ۰/۰۰۳=P) نيز افزايش معناداري همراه بود و اين معناداري نيز نسبت به گروه كنترل مشاهده شد(۰/۰۰۱ P). متغيرهاي سن، جنسيت و طول مدت ابتلا و سطح تحصيلات والدين بر آگاهي، خودكارآمدي والدين و كيفيت زندگي كودك اثري نداشتند(۰/۰۵ p). نتيجه‌گيري: براساس نتايج مطالعه‌ي حاضر، اجراي برنامه‌هاي توانمندسازي مبتني برخانواده برپايه آموزش چندرسانه‌اي به والدين كودكان مبتلا به تالاسمي با افزايش آگاهي و خودكارآمدي والدين آن‌ها باعث ارتقا و بهبود كيفيت زندگي اين كودكان شده است. پيشنهاد مي‌شود كه اين برنامه در سطح وسيع تري با امكانات بهتر براي والدين و اعضاي خانواده آن‌ها اجرا شود.