عنوان مقاله :
اثر تغيير ساختار صنعتي بر انتشار دي اكسيدكربن در استان هاي ايران: رهيافت اقتصادسنجي فضايي
پديد آورندگان :
خدادادي ، ثريا دانشگاه سيستان و بلوچستان - دانشكده اقتصاد و مديريت - گروه اقتصاد , پهلواني ، مصيب دانشگاه سيستان و بلوچستان - دانشكده اقتصاد و مديريت - گروه اقتصاد , حسين زاده ، رمضان دانشگاه سيستان و بلوچستان - دانشكده اقتصاد و مديريت - گروه اقتصاد
كليدواژه :
انتشار دي اكسيد كربن , صنعتي شدن , ساختار صنعتي , آلودگي , اقتصادسنجي فضايي , محيط زيست
چكيده فارسي :
سابقه و هدف: با توجه به كاركردهايي كه محيط زيست براي جامعه بشري دارد، مسئله هاي مربوط به آلودگي محيط زيست از اهميت بالايي برخوردار است. آلودگي هوا از جمله مصاديق آلودگي محيط زيست مي باشد كه در دهه هاي اخير بيشتر مورد توجه قرارگرفته است. براساس ادبيات اقتصادي، يكي از عامل هاي مهم در انتشار آلاينده هاي هوا، صنعتي شدن فعاليت هاي اقتصادي و ساختار توليد در بخش صنعت مي باشد. بر اين اساس هدف از اين تحقيق، بررسي اثرهاي مستقيم و غيرمستقيم (سرريز) تغيير ساختار توليد در بخش صنعت بر انتشار دي اكسيدكربن ناشي از مصرف انرژي مي باشد.موارد و روش ها: اين تحقيق با استفاده از الگوي اقتصادسنجي فضايي، طي سال هاي 1394 - 1387، براي 30 استان ايران انجام شده است. براي محاسبه سنجه تغيير ساختار توليد در اين مطالعه از سنجه تغييرات ساختاري ارائه شده توسط Lilien (2012)استفاده شده است. قبل از تخمين مدل ابتدا براي بررسي پايايي متغيرها، آزمون ريشه واحد لوين، لين، چو (LLC)1 برآورد شده است و در نهايت بعد از انجام آزمون هاسمن و آزمون هاي تشخيص والد و والد چندگانه طبق نتايج به دست آمده از آزمون هاي بيان شده مدل دوربين فضايي با اثرهاي تصادفي مكاني برآورد شده است.نتايج و بحث: براساس نتايج به دست آمده از آزمون ريشه واحد لوين، لين، چو (LLC) همه متغيرهاي مدل در سطح پايا هستند. انجام آزمون هاسمن نيز برآورد را به روش تصادفي پيشنهاد مي كند. براساس نتايج حاصل از تخمين مدل تأثير توليد ناخالص داخلي سرانه بر انتشار دي اكسيدكربن مثبت و معنادار مي باشد؛ اگر توليد ناخالص داخلي سرانه يك درصد افزايش يابد، انتشار دي اكسيدكربن به مقدار 0.22 درصد افزايش مي يابد. تأثير شدت انرژي بر انتشار دي اكسيدكربن مثبت و معنادار است؛ اگر شدت انرژي يك درصد افزايش پيدا كند، انتشار دي اكسيدكربن 0.06 درصد افزايش مي يابد. تأثير جمعيت بر انتشار دي اكسيدكربن مثبت و معنادار است؛ اگر جمعيت يك درصد افزايش يابد؛ انتشار دي اكسيدكربن 0.95 درصد افزايش مي يابد. تأثير تغييرات ساختار صنعتي بر انتشار دي اكسيدكربن منفي و بي معنا بوده است؛ اين به معناي آن است كه ساختار صنعتي در استان هاي مختلف در راستاي كاهش انتشار ديا كسيدكربن تغيير نموده است، اگرچه سهم اين تغييرات در كاهش اين آلاينده ناچيز بوده است. از سوي ديگر، تأثيرگذاري فضايي تغييرات ساختار صنعتي بر انتشار دي اكسيدكربن منفي و معنادار مي باشد. ضريب مربوط به اثرهاي سرريزي صنعتي شدن نشان مي دهد كه اگر سنجه تغييرات ساختار صنعتي به ميزان يك درصد افزايش پيدا كند، انتشار دي اكسيدكربن در منطقه هاي مجاور به مقدار 0.03 درصد كاهش پيدا مي كند.نتيجه گيري: تخمين مدل نشان داده است كه تغيير ساختار صنعت داراي اثر مستقيم و منفي بر انتشار كربن در استان ها داشته است. اين امر نشان مي دهد كه ساختار صنعت در استان هاي مختلف به سمت صنايعي تغيير كرده است كه ميزان انتشار دي اكسيدكربن در آنها كمتر بوده است. يكي از دليل هاي اين امر مي تواند افزايش سهم زيربخش هايي از صنعت باشد كه شدت مصرف انرژي آنها پايين است. دليل ديگر اين امر نيز مي تواند افزايش سهم بخش هايي باشد كه از انرژي هاي فسيلي با آلايندگي كمتر استفاده مي كنند. نتايج ديگر مدل نشان داده است كه تغيير ساختار توليد در بخش صنعت استان ها اثرهاي غيرمستقيم (سرريزي) منفي بر توليد استان ها داشته است. براساس نتايج مدل، پيشنهاد مي شود تا سياست هايي اتخاذ شود تا انتقال عوامل و منابع از بخش هايي كه بازدهي پايين دارند به سمت بخش هايي كه بازدهي بالا دارند، صورت گيرد. همچنين سياست هاي بهينه سازي مصرف انرژي در زيربخش هاي صنعتي با شدت انرژي بالا و زيربخش هايي كه از سوخت هاي فسيلي با ضريب انتشار بالا مانند گازوئيل و نفت كوره استفاده مي كنند، مورد توجه قرار گيرد.