استرس، تنظيم‌شناختي هيجان و احساس معنا در زنان دانشجو طي پاندمي كوويد 19: يك مطالعه مقطعي مبتني بر وب

زمينه:پاندمي كوويد 19 در سراسر كشورهاي جهان، اثرات منفي رواني اجتماعي براي خانواده به همراه داشته است. اين مسئله با توجه به اينكه زنان عهده دار مسئوليت مراقبتهاي بهداشتي در خانوادهاند، حائز اهميت است. هدف:هدف از پژوهش حاضر، بررسي رابطه تنظيم شناختي هيجان و احساس معنا در استرس ادراكشده حاصل از پاندمي كوويد 19 در زنان دانشجو بود. روشها: طرح آماري پژوهش، از نوع مقطعي تحليلي است. در اردبيهشت ماه سال 1399 از جامعه آماري پژوهش زنان دانشجوي دانشگاه آزاد اسلامي واحد لاهيجان، تعداد 100 نفر به عنوان نمونه، به روش نمونه گيري در دسترس در پژوهش شركت كردند. براي جمع آوري داده ها از مقياسهاي تنظيم شناختي هيجان، معناي زندگي و استرس ادراك شده استفاده شد. همچنين تحليل دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 20 و ضريب همبستگي پيرسون و رگرسيون خطي چندگانه با روش پسرو انجام شد. يافته ها: برآمد تحليل همبستگي بين متغيرها نشان داد كه ميان استرس ادراك شده و برخي زيرمقياسهاي تنظيمشناختي هيجان همچون ارزيابي مجدد (P=0/005 ، r=-0/226) و حضور معنا (P=0/001 ، r=-0/341) و احساس معنا (P=0/005 ، r=-0/211) ارتباط منفي معنادار يافت وجود دارد. همچنين بين استرس ادراك شده و پذيرش (P=0/005 ، r=-0/175) و سرزنش ديگران (P=0/001 ، r=-0/236) و نشخوار فكري (P=0/001 ، r=-0/274)ارتباط مثبت معنادار يافت شد. نتايج تحليل رگرسيون نيز آشكار كرد كه متغيرهاي حضور معنا، ارزيابي مجدد و سرزنش ديگران در پيش بيني تغييرات مربوط به استرس ادراك شده، 22 درصد نقش دارند (0/001 P). نتيجه گيري: به كارگيري راهبردهاي تنظيم شناختي هيجان و داشتن احساس معنا در زندگي ميتواند از ميزان شدت بار رواني در شرايط استرس زا بكاهد.