فهم پديدارشناسانه تجارب زيسته اساتيد دانشگاه فرهنگيان از روش‌هاي تدريس، آشنايي با زبان هنر، آشنايي با فناوري و آشنايي با تحليل رفتارآموزشي فراگيران در برنامه‌درسي اجرا شده رشته آموزش ابتدايي

اين پژوهش با هدف فهم تجارب زيسته اساتيد در مورد چهار مولفه ي روش هاي تدريس، آشنايي با زبان هنر، آشنايي با فناوري و آشنايي با تحليل رفتار آموزشي فراگيران در برنامه‌درسي اجرا شده رشته آموزش ابتدايي دانشگاه فرهنگيان انجام گرفت. رويكرد پژوهش كيفي و روش پژوهش پديدارشناسي توصيفي مبتني بر نظريه Husserl بود. داده هاي پژوهش با روش نمونه گيري هدفمند و با استفاده از مصاحبه نيمه ساختارمند با 25 نفر از مدرسان دانشگاه فرهنگيان اراك صورت گرفت. تحليل داده‌ها به روش توصيفي مبتني بر رويكرد Colaizzi (2002) بود كه با استفاده از نرم‌افزار مكس كيودا 12 اجرا گرديد. يافته‌هاي پژوهش حاكي از آن بود كه تجارب زيسته اساتيد از برنامه‌درسي اجرا شده براي دانشجويان در رابطه با روش هاي تدريس در چهار مقوله اصلي «شناخت راهبردهاي تدريس»، «تجربه تدريس موضوعي»، «تجربه اجراي روش تدريس اكتشافي»، «تجربه اجراي روش تدريس فعال»، در رابطه با كاربرد زبان هنر شش مقوله اصلي «آشنايي با زبان هنر»، «تقويت قابليت هاي دانش آموزان»، «تعليم و تربيت»، «آموزش كلاس»، «كنترل هيجان هاي دانش آموزان» و «توسعه حرفه اي»، در رابطه با بهره‌گيري از فناوري اطلاعات و ارتباطات چهار مقوله اصلي «غني سازي آموزش»، «توسعه حرفه اي خود»، «آموزش و تدريس»، «ايجاد فرصت هاي يادگيري»، در رابطه با تحليل رفتار آموزش فراگيرآن‌چهار مقوله اصلي «بهره‌برداري بهينه از فرصت ها وموقعيت هاي رفتار آموزشي»، «توانايي تحليل رفتار آموزشي»، «توانايي گردآوري شواهد تحصيلي» و «توانايي ارائه بازخورد مناسب وضعيت تحصيلي» شناسايي شد. بر اساس يافته هاي پژوهش، آموزش آگاهانه براي تقويت دانشجويان دانشگاه فرهنگيان در فهم معاني آن‌چه تدريس مي شود، امري ضروري است. توجه در آموزش و شناخت معناي آن‌چه مورد توجه قرار گرفته است، به آنان «فرصتي براي عمل مناسب» به عنوان يك معلم مي دهد و استفاده از زبان هنر، فناوري هاي اطلاعاتي و ارتباطي و مهارت هاي تحليلي در آموزش در تقويت قابليت هاي دانش‌آموزان و كنترل و تخليۀ هيجان هاي دانش‌آموزان مي‌تواند فرصت هاي يادگيري ويژه‌اي را در برنامه‌درسي دانشگاه فرهنگيان به خود اختصاص دهد.