عنوان مقاله :
آموزة ذهن قطعه بندي شده براي حل مشكلات سازگاري و بستار و نقد آن
پديد آورندگان :
كريم زاده ، اميد دانشگاه شهيد بهشتي - پژوهشكده مطالعات بنيادين علم و فناوري - گروه تاريخ و فلسفه علم و فناوري
كليدواژه :
آموزه ذهن قطعه بندي شده , ناسازگاري , بستار , نظريه جهان هاي ممكن , آموزه وحدت ذهن
چكيده فارسي :
فرضيه وحدت ذهن زيربناي اساسي اغلب منطق هاي معرفتي، نظريه هاي تصميم و بيشتر نظريه هاي عقلانيت به شمار مي آيد. بر اساس اين فرضيه در هر زمان معيّن t دو اصل سازگاري و بستار بر مجمموعه باورهاي هر فرد حاكم است. از سوي ديگر هم در سطح زندگي روزمره و هم در سطح برخي منطق هاي خاص، دو اصل سازگاري و بستار به كرّات نقض مي شوند. آموزه ذهن قطعه بندي شده در پي تبيين اين مساله است كه چگونه در عين مجاز دانستن نقض سازگاري و بستار در مواردي، ذهن قادر است در موارد ديگر با حفظ اين دو اصل استدلال، قضاوت و نتيجه گيري كند. در اين مقاله پس از برشمردن انگيزه هاي افراد براي پذيرش فرضيه وحدت ذهن، ابتدا آموزه ذهن قطعه بندي شده معرفي و تدقيق مي شود و سپس توضيح داده مي شود كه اين آموزه چگونه مي تواند مشكلات ناسازگاري و بستار را براي يكي از مهم ترين نظريه هاي مربوط به محتواي باور يعني نظريه جهان هاي ممكن حل كند. در پايان آموزه قطعه بندي ذهن در دو سطح نقد مي شود. در سطح اول نشان داده مي شود كه آموزه قطعه بندي ذهن ايده تازه اي نيست و برخي مقولات شناخته شده در معرفت شناسي باور مي توانند كاركردهاي آن را محقق كنند. در سطح دوم به برخي نتايج نامعقول اين آموزه درباره رابطه ميان معرفت شناسي و فلسفه كنش اشاره مي شود.