ارتباط بين مديريت مصرف اصولي داروها با استرس، اضطراب و افسردگي در بيماران با اختلالات عروق كرونر

مقدمه : بيماري هاي قلبي عروقي شيوع بالايي در جهان دارند و از علل اصلي مرگ و مير محسوب مي شوند. در راستاي كاهش شيوع و مرگ و مير بيماري هاي قلبي اقدامات دارويي و غيردارويي مد نظرمي باشد. دارو حلقه اصلي زنجيره درمان است و مصرف اصولي آن حائز اهميت است. در زمينه اقدامات غيردارويي راهبردهاي مقابله با هيجان هاي منفي چون استرس، اضطراب و افسردگي به جهت اينكه مي توانند باعث ايجاد و تشديد بيماري هاي قلبي شوند، مورد توجه مي باشند. اين مطالعه به بررسي ارتباط بين مديريت مصرف اصولي داروها با استرس، اضطراب و افسردگي در بيماران با اختلالات عروق كرونر پرداخته است. روش كار: اين پژوهش يك مطالعه توصيفي همبستگي است كه در آن 115 بيمار مبتلا به بيماري اختلال عروق كرونر يا نارسايي قلبي كلاس يك و دو داراي پرونده پزشكي در تنها بيمارستان شهرستان گناباد بر اساس معيارهاي ورود، به روش تصادفي ساده انتخاب و بررسي شدند. پرسشنامه[1]DASS-21 و پرسشنامه محقق ساخته مديريت مصرف اصولي داروها به همراه اطلاعات دموگرافيك در اختيار نمونه ها قرار گرفت. داده ها بعد از بررسي پذيرهء نرمال بودن با استفاده از آزمون اسپيرمن و روش هاي آمار توصيفي(فراواني، درصد، ميانگين، انحراف معيار) و با استفاده از نرم افزار SPSS ورژن 25 مورد تجزيه و تحليل آماري قرار گرفت. يافته ها: بر اساس ضريب همبستگي اسپيرمن بين مديريت مصرف اصولي داروها باDASS ارتباط معنيدارومعكوس وجود داشت (p 0.05, r=-0.28). همچنين بين ابعاد DASS شامل اضطراب(r=-0/24)، استرس(r=-0/27) و افسردگي(r=-0/22) با مديريت مصرف اصولي داروها ارتباط معني دار و معكوس وجود داشت. نتيجه گيري: در اين مطالعه ارتباط بين استرس، اضطراب و افسردگي با مديريت مصرف اصولي داروها در بيماران با اختلالات عروق كرونر بررسي شد كه بين مديريت مصرف اصولي دارو با استرس، اضطراب و افسردگي ارتباط معني دار و معكوس وجود داشت. بنابراين مي توان گفت هرچه افراد در سطح بالاتري از استرس، اضطراب و افسردگي قرار دارند در زمينه مديريت مصرف اصولي داروها در وضعيت ضعيف تري قرار خواهند گرفت.