عنوان مقاله :
استفاده از شاخصهاي مورفومتريك براي شناسايي سرچشمه نمكزايي در پلايا (مطالعۀ موردي: پلاياي ايزدخواست، استان فارس)
پديد آورندگان :
انصاري ، مريم دانشگاه رازي - دانشكدۀ ادبيات و علوم انساني - گروه جغرافيا , جباري ، ايرج دانشگاه رازي - دانشكدۀ ادبيات و علوم انساني - گروه جغرافيا , سرگردي ، فرهنگ دانشگاه رازي - دانشكده علوم و مهندسي كشاورزي - گروه علوم و مهندسي آب
كليدواژه :
شاخص هاي مورفومتريك , بافت زهكشي , GWR , پلاياي ايزدخواست
چكيده فارسي :
در مناطق خشك و نيمه خشك ايران علاوه بر شوري منابع آب زيرزميني، بسياري از رودخانه هاي جاري شور و لبشور هستند و زماني كه آب اين رودخانه هاي شور وارد حوضه هاي بسته ميشوند مشكلات مضاعفي را بهوجود ميآورند. بهطوريكه باعث افزايش شوري منابع آب ميشوند و اين عامل، آغازي جدي براي نمكزايي و نهايتا تخريب منابع ارضي در اينگونه مناطق در جهت كويري شدن است. بنابراين شناخت عوامل تأثيرگذار بر كيفيت منابع آبي اين مناطق براي حفاظت در جهت كاهش آسيبپذيري اين منابع، از اهميت شاياني برخوردار است. در اين تحقيق جهت بررسي عوارض ژئومورفولوژيكي در شناسايي سرچشمه هاي شوري منابع آب زيرزميني در پلاياي ايزدخواست، واقع در جنوب استان فارس و ارائه شاخصي مطمئن جهت مدلسازي مكاني از مدل رگرسيون وزني جغرافيايي ) GWR ( استفاده شده است. نتايج نشان داد كه از بين 5 شاخص انتخاب شده )محيط، مساحت، ضريب گراويليوس، تراكم زهكشي و بافت زهكشي(، شاخص بافت زهكشي نسبت به شاخصهاي ديگر كارايي بهتر و مناسبتري داشت به طوريكه نتايج مدل GWR با زمين- ريختهاي منطقه رابطۀ مستقيمي را نشان داد. همچنين در اين مدل بيشترين ميزان همبستگي مربوط به پارامتر سديم، پتاسيم و هدايت الكتريكي با ضريب تعيين ) R2 ) 93 / 0 ، 92 / 0 و 87 / 0 و كمترين مقدار با ضريب تعيين ) R2 ) 64 / 0 مربوط به پارامتر سولفات ميباشد. در اغلب پارامترهاي كيفي بيشترين ميزان همبستگي مربوط به غرب حوضه ميباشد كه نشاندهندۀ تأثير بالاي دياپير نمكي موجود در غرب حوضه بر منابع آبي ميباشد همچنين مقاومت كم و فرسايش رسوبات تبخيري نيز بر اين موضوع دامن زده است. همچنين در اين تحقيق سازندهاي مخرب در مركز، شمال، شمال- شرق و شمال غرب منطقه بهصورت تپه ماهور و بدلند رخنمون دارند. كه نقشه بافت زهكشي اشكال بدلندي را به صورت دامنه هايي كه ميزان بافت زهكشي بالايي دارند نشان ميدهد. علاوه بر اين با استفاده از شاخص بافت زهكشي بهطور كامل مقاومت ليتولوژيهاي مختلف در زيرحوضه ها مشخص شد. كه نتايج نشان ميدهد در نبود نقشه هاي زمين شناسي با مقياس قابل قبول ميتوان جهت تشخيص نوع مقاومت سنگها از نقشه هاي توپوگرافي با مقياسهاي موجود و حتي براي تعيين جنس ليتولوژيها با استفاده از نقشه هاي توپوگرافي بزرگ مقياستر با استخراج شبكه زهكشي به عنوان زمين ريخت از شاخص بافت زهكشي استفاده نمود.
عنوان نشريه :
پژوهشهاي ژئومورفولوژي كمي
عنوان نشريه :
پژوهشهاي ژئومورفولوژي كمي