تحليلي بر چالشهاي عملياتي اقتصاد اسلامي در ايران

بيش از چهار دهه از اقدام جهت عملياتي سازي اقتصاد اسلامي در كشور مي گذرد. طي اين مدت فرايند عملياتي سازي اقتصاد اسلامي تحولات فراواني را به خود ديده است. از شكل گيري انتظارات بسيار آرماني در سالهاي اوليه مبني قابليتهاي  اقتصاد اسلامي در زمينه پاسخگويي به تمام نيازهاي بشري در حيات مادي تا چالشهاي اجرايي و فاصله افتادن ميان انتظارات اوليه با عملكرد موجود در اقتصاد كشور. جهت آسيب شناسي عملكرد اقتصاد اسلامي در كشور، بررسي موضوع از  دو منظر طرف عرضه و طرف تقاضا در دستور كار قرار گرفت. نتايج حكايت از آن دارند كه ميان آنچه هم اينك بعنوان تجربه موجود از عملياتي سازي اقتصاد اسلامي وجود دارد با آنچه در ابتداي انقلاب از مقوله اقتصاد اسلامي انتظار مي رفت، فاصله زيادي وجود دارد. ضمن اينكه بنظر مي رسد در طرف عرضه اقتصاد اسلامي، چه از نظر مباني علمي و فكري و چه از نظر تدارك بسترهاي نرم افزاري، در مقايسه با طرف تقاضاي اقتصاد اسلامي به نسبت عملكرد مناسب تري مشاهده مي شود. در پايان جهت بازتعريف فرايند عملياتي سازي اقتصاد اسلامي در كشور توجه به برخي واقعيتها توصيه شده است. اينكه اجزا تشكيل دهنده اقتصاد اسلامي از نظر عملياتي يكسان نيستند، جامعه موجوديتي است كه در بستر زمان تغيير مي نمايد، حكومت اسلامي نيز  مي بايست به سياستگذاري متناسب با عملياتي سازي اقتصاد اسلامي خود را ملتزم بداند و ...  .