بررسي انتقادي رهيافت عقل‌گرايانه فخر رازي در خداشناسي

راه‌هاي نيل به خداشناسي به چهار رهيافت كلي عقل‌گرايي، نقل‌گرايي، تجربه‌گرايي و شهودگرايي قابل تقسيم است. فخر رازي از متفكران اشعري است كه به رهيافت عقل‌گرايي در خداشناسي اعتقاد دارد و تنها راه معرفت الله را استدلال و برهان مي‌داند. بر همين اساس وي معتقد است ‌شناختي كه براي ما نسبت به خداوند متعال حاصل مي‌شود معرفتي كلي و نامتعين است. رهيافت عقل گرايانه فخررازي از سه جهت قابل نقد است. مهم‌ترين اشكالي كه بر چنين رهيافتي وارد است حصر روش‌شناختي و ناديده گرفتن علم حضوري و رهيافت شهودي به عنوان با ارزش‌ترين مسير براي نيل به معرفت الله است. امتناع از پذيرش سرشت مشترك انسان‌ها و به تبع آن نفي خداشناسي فطري مشكل ديگر رهيافت عقل‌گرايانه فخر رازي است. پذيرش امكان رؤيت خداوند توسط انسان و ارائه ادله متعدد قرآني براي اثبات آن از سوي فخر رازي كه در واقع موجب معرفتي شخصي مي‌گردد از چالش‌هاي مهم پيش‌روي وي است كه موجب تعارض دروني مواضع خداشناسانه اوست.