نقد و بررسي «عدم وجود خداوند يكتا» در كتاب اخلاق نيكوماخوس ارسطو و تأثير آن بر اخلاق‌ نويسي فلسفي در ميان مسلمانان

كتاب اخلاق نيكوماخوس ارسطو يكي از مهم‌ترين كتاب‌هاي وي در زمينه ي اخلاق است. با تأمل در اين كتاب آشكار مي‌شود كه در آن از خدايان متعدد نام‌برده شده است ولي از خداوند يكتاي اديان الهي اثري نيست. با توجه به اين‌كه خداوند و رابطه‌ي انسان با او، روح حاكم بر تمام آموزه‌هاي اديان الهي و به‌صورت خاص دين اسلام است و اخلاق نويسان مسلمان در اخلاق نويسي فلسفي و صورت‌بندي آن از اين كتاب ارسطو پيروي كرده‌اند، اين عدم وجود خداوند يكتا، تأثيراتي بر اخلاق‌نويسي فلسفي داشته است. اين مقاله با روش توصيفي- تحليلي- انتقادي به اين موضوع پرداخته و پاره‌اي از تبعات و نتايج صورت بندي اخلاق فلسفي بر مبناي اخلاق ارسطو را به شرح زير برشمرده است: تغيير موضوع و هدف علم اخلاق، در نظر گرفته نشدن جايگاهي براي اخلاق بندگي و رابطه‌ي انسان با خداوند، غائب بودن مفهوم آخرت و حيات ابدي در علم اخلاق، بينش متفاوت در خصوص مفاهيم خير، سعادت و فضيلت نسبت به دين اسلام، عدم تبيين جايگاه نقل، وحي و شريعت در اخلاق‌نويسي اسلامي و جدا شدن اخلاق از علوم وحياني چون فقه، فردي شدن علم اخلاق اسلامي و عدم توجه به ابعاد اجتماعي آن.