ارائه الگوي الزامات حسابداري در شركت‌هاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران با تكيه بر دانش مالي انتقادي

حسابداري انتقادي شاخه اي از تئوري حسابداري است كه در آن به نقش محوري حسابداري در قضاوت بين شركت هاي مختلف و حوزه هاي اجتماعي مثل مصرف كنندگان و عموم مردم تاكيد دارد . اصول و الزامات حسابداري در شركتهاي پذيرفته شده دربورس اوراق بهادار، يكي از مؤلفههاي متمايزكننده است كه مديران شركتها را در راستاي اخذ تصميمات مطلوب و راهبردي به منظور دستيابي به اهداف متناسب با اخلاق حرفه اي و توجه به مباني اصولي هدايت و راهبري مي نمايد ، اما دخيل نمودن الزامات و اصولي كه بتواند سطح انتظارات ذينفعان را ارتقاء دهد مي تواند اين نوع از حسابداري را به نتايج مطلوبي برساند كه اتكاء به اصول تفكر انتقادي كه در پي اقناع‌سازي و شفاف سازي مالي در بين ذينفعان شامل سهامداران و مشتريان شركت ها مي باشد، زمينه ساز و بسترساز مناسبي براي اين مهم است، با بررسي هاي صورت گرفته از پژوهش هاي مرتبط با الزامات حسابداري در شركتها، توجه به نقش دانش مالي انتقادي مغفول مانده است، به همين منظور، در مقاله حاضر، اين خلأ تحقيقاتي مورد بررسي قرار مي گيرد ، لذا عوامل مؤثر بر الزامات حسابداري در شركتهاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مبتني بر اصول تفكر انتقادي ، بر اساس نظرات 15 نفر از خبرگان (اساتيد دانشگاه كه داراي مرتبه علمي استاديار پايه 15 به بالا و يا حداقل دانشيار بوده اند ) ، به صورت نمونه گيري هدفمند و در دسترس انتخاب شدند، شناسايي و در قالب الگوي پارادايمي نظريه داده بنياد ارائه مي شود. نتايج تحقيق نشان داد كه عوامل تاثير گذاردر بخش عوامل علّي شامل توسعه تبادلات و ارتباطات، حاكميت شركتي و رويكرد سيستماتيك، در بخش عوامل محوري شامل ارتقاء رويكرد استراتژيك، تقويت شاخص هاي مديريتي و اصول انتقادي ، در بخش عوامل زمينه ساز شامل مديريت ذينفعان، در بخش عوامل مداخله گر شامل شرايط محيطي ، در بخش عوامل راهبردي شامل توسعه مسئوليت پذيري اجتماعي، نيازسنجي استراتژيك، مقبوليت بخشي و مشروعيت بخشي و در بخش عوامل پيامدساز شامل توسعه سيستماتيك ، شاخص هاي مالي و رشد فزاينده سهم بازارمي باشند.