عنوان مقاله :
تحليل مؤلفه كانونسازي در رمان قيدار
پديد آورندگان :
خاني سومار ، احسان دانشگاه رازي - دانشكده ادبيات و علوم انساني - گروه زبان و ادبيات فارسي , پرنيان ، موسي دانشگاه رازي - دانشكده ادبيات و علوم انساني - گروه زبان و ادبيات فارسي , بيگزاده ، خليل دانشگاه رازي كرمانشاه - گروه زبان و ادبيات فارسي
كليدواژه :
رمان فارسي , روايتشناسي , كانونسازي , قيدار , اميرخاني
چكيده فارسي :
پيرو پيشرفت علوم انساني در قرن بيستم، نظريههاي روايتشناسي پديدار گشت كه به عنوان علم ادبي نوظهور طرفداران بسياري به خود جلب كرد. يكي از مباحث مطرح در روايتشناسي مسأله كانونيسازي است. ژرار ژنت كانونيسازي را به عنوان منظري برتر از ديدگاه برگزيد كه مفهومي فراتر از ادراك بصري دارد. اين منظر زاويه ديدي است كه اطلاعات زيادي به طور غير صريح از رهگذر آن ديده، احساس، فهميده و ارزيابي ميشود. اين پژوهش كه با روش توصيفي – تحليلي انجام ميگيرد بر آن است تا با معرفي كانونسازي، انواع و جنبههاي آن را در رمان پرمخاطب قيدار بررسي كرده و اطلاعات روايي اين اثر را سازماندهي كند. نتايج اين پژوهش نشان ميدهد از حيث جنبۀ ادراكي، در روايت اين اثر دو نوع كانونيگر «بيروني» و «دروني» با موضع ادراك محدود و نامحدود، در تعامل هستند. زمان اين رمان از نوع سير خطي است. تداوم رويدادها جز در دو فصل پنجم و نهم، با حفظ زمان منطقي، بازگو ميشوند و بيشتر حوادث، بسامد مفرد دارد. از نظر جنبۀ روانشناختي ميتوان احساسات قهرمان اين اثر را با احساسات نويسندۀ آن همسو دانست. ايدئولوژي حاكم بر فضاي رمان قيدار كه نشان از ايدئولوژي نويسندۀ اين اثر دارد، به دنبال معرفي شخصيت آرماني جامعۀ ايران است؛ شخصيتي با مرام پهلواني، معتقد، مبارز و متعهد به خاك وطن كه قيدار نمونۀ اعلاي آن است. اميرخاني با استفاده از تنوع در كانونسازي و پرداختن به جنبههاي مختلف آن، روايت رمان قيدار را به واقعيت اجتماعي نزديك كرده و به ميزان باورپذيري آن نزد مخاطب افزوده است.
عنوان نشريه :
زبان و ادب فارسي-دانشگاه تبريز
عنوان نشريه :
زبان و ادب فارسي-دانشگاه تبريز