آيا معرفت اخلاقي ممكن است؟ (ارزيابي ديدگاه انتقاديِ راس شيفرلندو در باب نظريه‌‌ي‌ خطا)

مدافعان نظريه‌ي خطا بر اين باورند كه هيچ‌گونه معرفت اخلاقي اي نمي‌توان يافت. آن‌ها اخلاق را تنها افسانه اي دلنشين مي‌دانند كه از نياكان ما به ارث رسيده است. راس شيفر لندو، فيلسوف اخلاقِ نامدار معاصر معتقد است مدافعان نظريه‌ي خطا به مسئله اي ناچيز و يا تنها يك ديدگاه اخلاقي حمله نمي كنند، آن‌ها با ايده خود تمامي ديدگاه هاي اخلاقي را به يك اندازه شكست خورده مي دانند. به باور شيفرلندو، پيروان نظريه‌ي خطا براي دفاع از مدعاي خود بايد بايد نشان دهند كه نخست، پذيرش اخلاق در گروِ التزام به عينيت اخلاقي و مطلق بودن دلايل اخلاقي است و دوم آنكه حتي در فرضي كه اخلاق بر اين دو پيش فرض بنا شده باشد، دست كم يكي از اين دو پيش فرض كاذب است. در اين مقاله با بررسي قوي‌ترين استدلال ها عليه عينيتِ معيار هاي اخلاقي از منظر شيفرلندو و آشكار ساختن نا كارآمدي آن ها، نشان مي دهيم كه استدلال هاي مدافعان نظريه‌ي خطا عليه اخلاق عيني، در بهترين و قوي‌ترين حالت، عقيم اند و بنابراين شكاكيت و عدم امكان معرفت اخلاقي ديدگاه درستي در باب اخلاق نيست.