بحران حوزه عمومي در غرب؛ فروكاستگي سياست به اقتصاد در انديشه سياسي هانا آرنت

بحران حوزه عمومي يا مقوله پايان سياست از مباحثي است كه در انديشه سياسي غرب در سال هاي اخير مورد توجه فراوان انديشمندان قرار گرفته است. عدم تمايل به شركت در انتخابات، بي اعتمادي به حكومت و سياست و كاهش دانش سياسي از پديده هايي به شمار مي رود كه سبب مراجعه دوباره انديشمندان غربي به مفاهيمي چون سياست، حوزه خصوصي و ارتباط آنها با هم شده است. در اين نوشتار ابتدا انديشه سياسي هانا آرنت در باب جايگاه حوزه عمومي و حوزه خصوصي به عنوان پايه و مبناي تئوريك مورد بحث قرار مي گيرد و در ادامه جلوه بيروني اين انديشه و اثراتي كه بر جامعه غرب داشته، بررسي مي شود. سياست مدرن غرب آنطور كه هانا آرنت مي انديشد، استقلال خود را از دست داده است و در معناي جديدي ظاهر شده است، معنايي كه آن را وابسته به اقتصاد و به تعبير ديگر حوزه خصوصي مي نمايد.در عصر مدرن، آن گونه كه آرنت مورد تأكيد قرار مي‌دهد سياست با اقتصاد پيوند وثيقي برقرار كرد و ذيل آن تعريف شد.