چكيده فارسي :
براي من، شيفتگي دليل كافي بود براي قدم گذاشتن به حيطۀ ادبيات. نوعي جنونِ بازي با كلمات، واژهها، جملات و وسوسۀ آفرينش. شايد اين تجربۀ مشترك بسياري از مترجمها باشد، عشق به نوشتن. كما اينكه هماكنون نويسندگان بزرگي در جهان هستند كه بعد از سالها ترجمه كه بهنوعي پُل ارتباطي ميان آفرينندۀ اثر و مخاطب است، به نوشتن روي آوردهاند و حالا آفرينندهاي بيواسطهاند. شايد هم هرگز وارد حيطۀ نويسندگي نشوند ولي با دقت و وسواسي كه در ترجمة اثر دارند به نوعي با بازآفريني يك اثر به زبان مقصد، اين عطش دروني را سيراب ميكنند.