ريشه‌يابي و تبيين علل انقلاب 2011 تونس بر اساس نظريه تحول انقلابي چالمرز جانسون

هدف: هريك از صاحبان نظريه‌هاي انقلاب، به‌ دنبال واكاوي و پي بردن به علل و زمينه‌ هاي بروز انقلاب در كشورهاي مختلف هستند. يكي از نظريات انقلابي كه در قرن بيستم رشد و نمو پيدا كرد، نظريه «تحول انقلابي» چالمرز جانسون است. هدف از اين مقاله، كاربست نظريه جانسون بر انقلاب‌ 2011 تونس است؛ بنابراين پرسش اصلي اين مقاله از اين قرار است كه تا چه ميزان نظريه چالمرز جانسون توانايي ريشه‌يابي و تبيين علل انقلاب‌ مورد بحث را دارد؟ روش: مقاله پيش‌رو با استفاده از روش توصيفي – تحليلي و در چهارچوب نظريه تحول انقلابي چالمرز جانسون، به دنبال كاربست و آزمون ‌پذيري اين نظريه با تحولات انقلابي در كشور نامبرده است. يافته‌ ها: با توجه به مطالعات انجام گرفته از سه عامل اصلي انقلاب از منظر جانسون؛ يعني عدم تعادل، انعطاف‌ناپذيري نخبگان و عوامل شتاب‌زا، تنها عوامل اول و سوم (عدم تعادل، عوامل شتاب‌زا) با علّت انقلاب در كشور تونس قابليت تطبيق دارند، ولي عامل انعطاف‌ ناپذيري نخبگان با هيچ‌يك از علل انقلاب در كشور مذكور قابليت تطبيق ندارد. نتيجه‌ گيري: نظريه تحول انقلابي جانسون، قابليت تطبيق‌ پذيري كامل و جامع براي تبيين انقلاب در  كشور تونس را ندارد.