شناخت روابط چندگانه باورهاي معرفت‌شناختي، نياز به شناخت و رفتار اطلاعاتي دانشجويان دانشگاه شهيد چمران اهواز

هدف: هدف اصلي پژوهش حاضر بررسي رابطه باورهاي معرفت شناختي و نياز به شناخت دانشجويان دانشگاه شهيد چمران اهواز با رفتار اطلاعاتي آنان و همچنين بررسي رابطه اين متغيرها با يكديگر است. روش شناسي: پژوهش حاضر به لحاظ هدف كاربردي و از نوع توصيفي و پيمايشي است. جامعه آماري اين پژوهش تمامي دانشجويان شاغل به تحصيل در دانشگاه شهيد چمران اهواز در همه مقاطع تحصيلي بود كه 380 نفر از آنان به عنوان نمونه پژوهش با روش تصادفي طبقه اي انتخاب شدند. ابزار گردآوري اطلاعات، سه پرسشنامه بود كه در اختيار آزمودني ها قرار گرفت. براي تجزيه و تحليل اطلاعات از نرم افزار SPSS در بخش آمار توصيفي و استنباطي و از نرم افزار Amos براي بررسي فرضيات پژوهش استفاده شد. يافته ها: يافته‌هاي پژوهش نشان داد كه هر دو سازه نياز به شناخت و باورهاي معرفت شناختي، بر رفتار اطلاعاتي دانشجويان تأثير مثبت و معنادار دارند  و از سوي ديگر، با يكديگر رابطه دوسويه دارند. نتيجه گيري: بر اساس يافته هاي پژوهش، دانشجوياني كه سطوح باورهاي معرفتي و نياز به شناخت بالاتري دارند، در محيط اطلاعاتي، رفتار اطلاعاتي پيچيده تر و كارآمدتري دارند. از طرفي بررسي رابطه ميان دو سازه ي مهم نياز به شناخت و باورهاي معرفتي در ميان دانشجويان، نشان داد كه اين دو سازه به طور معناداري با يكديگر ارتباط دوسويه دارند. به اين معني كه رابطه تأثير و تأثر بين آن ها وجود دارد. به عبارتي، دانشجوياني كه باورهاي معرفتي سطح بالا دارند، و به پيچيده بودن، عدم قطعيت و لزوم كسب دانش از منابع موثق اعتقاد دارند، اين باورهاي ذهني را در تمايل به درگيري با اطلاعات پيچيده و صرف زمان و انرژي بيشتر براي كسب اطلاعات موثق و دست اول نشان مي دهند.