عنوان مقاله :
فقر مباني نظري در گرايش هاي زبان و ادبيات فارسي
پديد آورندگان :
محمدي كلهسر ، عليرضا دانشگاه شهركرد - دانشكده ادبيات و علوم انساني - گروه زبان و ادبيات فارسي
كليدواژه :
زبان و ادبيات فارسي , برنامه درسي , مبناي نظري , تفكر انتقادي , روششناسي , ميانرشتگي
چكيده فارسي :
گرايشهاي مصوب رشته زبان و ادبيات فارسي در كنار برخي فايدهها، اشكالاتي بنيادين نيز دارند. مهمترين اشكالشان فقر مباني نظري در تعريف اين گرايشهاست. همين فقدانِ بنيانهاي نظريِ مشخص و روشمند، موجب دخالت برخي مباني و پيشفرضهاي ناآگاهانه در هدفگذاري اين گرايشها و تعريف برنامههاي درسي آنها شده است. در مقاله حاضر با مرور برخي از اين گرايشها به بحث درباره اين مباني غيرروشمند و مشكلات و آسيبهاي آنها پرداختهايم. مهمترين اين موارد عبارتاند از: فهم متعارف از ادبيات و مفاهيم وابسته، تغيير ماهيت برخي دروس و گرايشها در اثر سلطه ادبيات عاميانه، تقليلگرايي در نگاه به متون و موضوعات بهسبب تأكيد سطحي بر بوميسازي، و تكيه بر رويكرد تكرشتهاي. اين موارد پيوندي نزديك با يكديگر دارند؛ يعني وجود يكي از آنها (بهويژه تكيه بر فهم متعارف از ادبيات) در يك گرايش، كموبيش ديگر اشكالات را نيز در آن گرايش ايجاد كرده است. اين مباني غيرروشمند، بيش از همه بر ضعف نگاه پژوهشي در ادبيات دانشگاهي اثرگذارند و به فاصله گرفتن از نگاه انتقادي و مسئلهمحور در اين گرايشها دامن زدهاند. در اين مقاله بر برخي ديگر از معيارها همچون توجه به رويكرد ميانرشتهاي براي گسترش روشمند و پژوهشمحور رشته ادبيات نيز تأكيد شده است.