عنوان مقاله :
واسازي داستان اسكندر و فغستان براساس ديدگاه ديگربودگي جنسيتي
پديد آورندگان :
حيدري ، مريم دانشگاه پيام نور مركز تهران - گروه ادبيات فارسي , آقابابايي ، زهرا دانشگاه پيام نور مركز تهران - گروه ادبيات فارسي
كليدواژه :
جنسيت , ديگري , اسكندر و فغستان , بدنمندي , قدرت
چكيده فارسي :
فارغ از پيام آشكار كه بر پوستۀ هر متني به نمايش درميآيد، گاهي گفتمان ديگري در ضمير محتوا وجود دارد كه نيت سازندگان متن را در حمايت از پوسته بهچالش ميكشد. در پرتو دگرخواني و واسازي آثار، هزارتوهاي تاريك، روشن و مفاهيم تازهاي ارائه ميشوند. دو روايت فردوسي و ثعالبي از داستان «اسكندر و دختر پادشاه هند»، با تفاوتي معنادار در پايانبندي، داستاني آشنا از پيوند زناشويي دختر زيباي مغلوب با پادشاه فاتح است، اما در بررسي گفتمان ثانويه، سازوكارهاي اِعمال قدرت بر بدن برجسته ميشوند. اين سازوكارها برخلاف تصور رايج، تنها تعذيب نيستند، بلكه علمالنظر يا جمالشناسي نيز نوعي شبكۀ مراقبت تلقي ميشود كه با ورود زن از عرصۀ «ديگري» (خانۀ پدري) به حيطۀ «خود» (خانۀ همسر) پايان نمييابد؛ بالعكس، زن آن هنگام كه از آزمون بدنمندي كه نهاد قدرت آن را تدارك ديده است، سربلند بيرون ميآيد، با عدول از هنجارهاي جامعهپذيري، بهمثابۀ تهديدي براي تماميتخواهي نظام حاكم بهشمار ميرود و طرد ميشود. در اين مقاله به شيوۀ تحليلي ـ توصيفي و با نگاه جامعهشناسانه، عناصر موجود در داستان مذكور واسازي شدهاند و با بهرهگيري از آراي انديشمندان اين عرصه بهويژه ميشل فوكو به روابط متقابل سه عنصر «زيبايي»، «دانش»، و «قدرت» پرداخته شده است.