عنوان مقاله :
از شهرت آدم خوب
پديد آورندگان :
حدادي، محمود فاقد وابستگي
كليدواژه :
آدم خوب , كارگاه ويرايش , ترجمه
چكيده فارسي :
از شهري دور، دور از پايتخت يا دارالخلافه، تلفن ميزنند، مترجمي است. كتابي را كامل و تا آخر ترجمه كردهاست. كتاب حتي حروفچيني، يا به عبارتي، كامپيوتريزه هم شده. و حال از من خواهش ميكند ، حتي لغت ويرايش هم به زبانش مينشيند، باري نگاهي به تصحيح در اين كتاب آماده بيندازم. متني است دربارۀ نويسندهاي آلماني، اما به انگليسي. ميگويم من انگليسي نميدانم، چيزي نه بيشتر از حد دبيرستان، آن هم در شهرستان، آن هم چهل سال پيش. اما ميدانم كه نحو انگليسي، همخواني نزديكي با نحو آلماني دارد، و پايه و بنياد ترجمه هم بر نحو است. پس ظاهراً بايد بتوانم كمكي مختصر بكنم. در اين ميان هيچ به صرافت نميافتم بپرسم شمارۀ تلفن من را از كه گرفته است يا چه كسي شمارۀ من را در اختيار او گذاشته است. با خود ميگويم خب، كتابهايت به شهرستانها ميروند، به تعبيري شهرتي داري، شايد ميدانند كه در دانشگاه هم ترجمه درس ميدهي، پس دو-سه مورد راهنمايي، آن هم در متني آماده، تضادي با كارت ندارد. خوشحال هم بايد باشي كه پرسش به پيشت ميآورند. شروع ميكنيم، در دوسو با گوشي تلفن در دست و دو مانيتور در پيش رو، به جهت رفتن سراغ صفحاتي يكسان در اين نسخۀ ديجيتالي. راهها بيامان دورند، اما به لطف اينترنت، انگاري در يك اتاق كنار هم نشستهايم. ميخوانيم و آنجا كه به گمان سكتهاي پيش ميآيد، در مقام گزينه ميگويم بهتر است در جملههاي پايه و پيرو از انباشت فعل در آخر اين جملههاي مركب پرهيز كند