چكيده فارسي :
از بس تندتند خانه عوض ميكنيم، «انتقال به خانۀ جديد» ديگر شغل ما شده. انتقال هم كه بدون ريخت و ريز نيست. در هر انتقال، يا چيزهايي جا ميگذاريم يا چيزهايي با خود ميآوريم كه جايي براي آنها نداريم و بهناچار دور ميريزيم. يكبار رفتيم خانۀ جديد ديديم آفتابه را نياوردهايم. اي ددم واي! چه چيزي را جا گذاشتهايم! خانۀ جديد شيلنگ داشت ولي كسي از ما به شيلنگ عادت نداشت. پدرم ميگفت بدون آفتابه به دلش نميچسبد. وانگهي خيال ميكرد شيلنگ به تميزي آفتابه نميشويد. اين بود كه كسي را فرستاد آفتابه را بياورد. رفت و آمد و گفت آفتابه را بردهاند