چكيده فارسي :
در ميانۀ قطعهاي با عنوان «داستان دو خوابديده» از بورخس آمده است: «[مردي از اهالي قاهره] يك شب، خسته و كوفته و افسردهخاطر، زير درخت انجيري در باغچۀ خانهاش خوابيده بود. در خواب ديد يك نفر كه خيس بود و آب از او ميچكيد، از دهانش يك سكۀ طلا درآورد و به او گفت: به درستي كه بخت تو در ايران و در اصفهان است، پس به جستوجويش برخيز و به دستش آور.»