عنوان مقاله :
نقدي بر نظريۀ پايان فلسفۀ تطبيقي، با تكيه بر ديدگاه استيون بوريك
پديد آورندگان :
پرويزي ، مريم دانشگاه علامه طباطبائي , پورحسن ، قاسم دانشگاه علامه طباطبائي - گروه فلسفه
كليدواژه :
فلسفۀ تطبيقي , پايان , امتناع ذاتي , اروپامحوري , فلسفۀ ميان فرهنگي , هايدگر , استيون بوريك
چكيده فارسي :
از زمان پيدايش اصطلاح «فلسفۀ تطبيقي» تا به امروز، ديدگاههاي مختلفي در باب چيستي، مباني و كاركرد آن مطرح شده است. بعضي از انديشمندان بر پايان فلسفۀ تطبيقي تأكيد دارند، برخي ديگر بر اهميت و ضرورت آن اصرار ميورزند و عدهيي نيز به ايجاد تغييرات اساسي در آن ـاز اروپامحوري، به التفات به ديگري و همسخنيـ روي آوردهاند. با اينحال، «پايان» داراي معاني گوناگوني است كه با بررسي آنها، ميتوانيم سه معنا و مصداق اساسي را براي آن بيان كنيم: 1) بمعناي امتناع ذاتي، حاميان اين نظريه معتقدند فلسفۀ تطبيقي بدليل كاستيها و ناكاميابيهاي دروني، با اشكال مهمي تحت عنوان «امتناع در ذات» روبرو بوده و اساساً نبايد شكل ميگرفت، 2) بمعناي ظهور تمامي امكانها و فعليت يافتن همۀ استعدادها و تواناييها، كه در آن بر اصل پيشرفت و كمال تأكيد شده است و 3) بمعناي پايان گذشته و آغازي نو. در پژوهش حاضر با روش تحليليـتوصيفي و با تكيه بر ديدگاه استيون بوريك، نظريۀ پايان فلسفۀ تطبيقي بر اساس اين معاني سهگانه بررسي و ارزيابي شده است. بنظر ميرسد آنچه مخالفان فلسفۀ تطبيقي بر آن تأكيد ميكنند، پايان بمعناي نخست آن است، چراكه معتقدند فلسفۀ تطبيقي، «اروپامحور» شده و نميتواند با ساير سنتها و نظامهاي علمي گفتگو و تعامل كند؛ از اينرو بلحاظ مفهومي داراي امتناع ذاتي است. اما بوريك برخلاف ديدگاه مخالفان، فلسفۀ تطبيقي را براي خروج از انزواگرايي شرق و اروپامحوري ضروري ميداند. او با اتخاذ رويكردي انتقادي نسبت به «فلسفۀ تطبيقي گذشته» بدليل اروپامحور بودن، به «فلسفۀ تطبيقي آينده» توجه ميكند كه دو وظيفۀ بر عهده دارد: 1) حفظ شيوههاي مختلف تفكر و 2) تسهيل ارتباط ميان اين شيوهها، بدون تقليل يكي به ديگري.
عنوان نشريه :
تاريخ فلسفه
عنوان نشريه :
تاريخ فلسفه