عنوان مقاله :
فلسفۀ ميرداماد در هندوستان از ميانۀ قرن يازدهم تا پايان قرن دوازدهم هجريقمري (با تكيه بر سنتهاي درسيمتني)
پديد آورندگان :
نجفي ، حسين دانشگاه تربيت مدرس , حسيني ، داود دانشگاه تربيت مدرس - گروه فلسفه
كليدواژه :
فلسفۀ اسلامي در هندوستان , ميرداماد , هندوستان , سنتهاي متنيدرسي , فلسفۀ مدرَسيِ هندوستان
چكيده فارسي :
از ميانۀ قرن پنجم تا قرن چهاردهم هجري قمري، آثار و آراء فيلسوفان ايراني در محافل علميِ شبهقارۀ هند، حضوري پررنگ داشتهاند. انديشۀ فلسفيِ ميرداماد، يكي از نقاط عطف اين حضور تاريخي است. آثار و آراء او پس از انتقال به هندوستان، از طريق سنتهاي متني در سراسر شبهقاره انتشار يافتند. انتشار اين نگاشتهها و انديشهها، علاوه بر تكاپويي كه در محافل علمي ايجاد كرد، چهرههاي فلسفيِ هندوستان را در دو صف مخالفان و موافقانِ ميرداماد جاي داد و در ميان آنان، مباحثاتي دامنهدار بوجود آورد؛ مباحثاتي دربارۀ «جعل بسيط ماهيت»، «حدوث دهري»، «اقسام هل بسيط»، «شبهۀ جذر اصم» و... كه بر محور كتاب الأفقالمبين شكل گرفتهاند. در اين مقاله، ضمن معرفي اجماليِ سنتهاي متني در هندوستان، نشان خواهيم داد كه فلسفۀ مدرَسي در اين سرزمين، از ميانۀ قرن يازدهم تا پايان قرن دوازدهم هـ.ق.، دادوستدي عميق با انديشۀ فلسفيِ ميرداماد داشته است. بدين منظور، چهرههاي شاخص فكري هندوستان طي ايندو قرن، معرفي ميشوند؛ جايگاه آنها در سنتهاي متني مشخص ميشود؛ ارتباط آنها با انديشههاي ميرداماد در موضوعات مختلف فلسفي بيان ميگردد؛ و سرانجام، گستردگي جغرافيايي حضور انديشههاي ميرداماد در پهنۀ شبهقاره تحليل ميگردد. در ادامه نشان خواهيم داد كه گستردگي اين حضور در شبهقاره، بسيار بيشتر از آنست كه در دورۀ معاصر تصور شده است. مراد از «هندوستان»، «شبهقاره» و «جنوب آسيا» در اين مقاله، محدودۀ تاريخيِ اين سرزمين پيش از سال 1947 ميلادي است كه جغرافياي كنونيِ كشورهاي هند، پاكستان، بنگلادش، سريلانكا و بخشهايي از افغانستان را دربرميگيرد.
عنوان نشريه :
تاريخ فلسفه
عنوان نشريه :
تاريخ فلسفه