تحليل مرگ اگزيستانسيال در انيميشن‌ قلعه متحرك هاول با توجه به نظر مارتين هايدگر در هستي و زمان

مارتين هايدگر انديشيدن به مرگ را عاملي مي‌داند كه به زندگي‌ انسان و به چه كسي هستن او معنا مي‌بخشد. بر اساس ديدگاه هايدگر تامل كردن در رابطه با مرگ فقط به دازاين اصيل تعلق دارد و اصيل زيستن را شايسته چنين انساني با اين عنوان مي‌خواند. مسئله تحقيق اين است كه تحليل انيميشن قلعه متحرك هاول بر اساس مرگ هايدگري چه ابعادي از شخصيت مهم انيميشن را برجسته مي‌كند. هدف پژوهش شناخت و تبيين ماهيت مرگ در انيميشن قلعه متحرك هاول، بر اساس فلسفه مرگ هايدگر است. با به كارگيري فلسفه مرگ هايدگر، هستي قهرمانان انيميشن مذكور بر ما آشكار مي‌گردد و از طريق تحليل هستي/ چه هستن ايشان مي‌توانيم جنبه‌هاي پنهاني شخصيت‌هاي انيميشن ميازاكي را بيشتر و عميق‌تر بشناسيم. در اين مقاله با استناد به منابع كتابخانه‌اي و به روش توصيفي- تحليلي، مقوله مرگ بر اساس فلسفه مرگ هايدگر توصيف شده و در انيميشن قلعه متحرك هاول ميازاكي تحليل شده است. از بررسي و تحليل تغييرات شخصيتي كاراكتر اصلي انيميشن منتخب، اين مهم حاصل آمد كه مرگ اگزيستانسيال شخصيت اصلي يعني سوفي ناشي از درك‌ نكردن هستي او در جهان به معناي هايدگري است كه بدون انديشيدن به مرگ ممكن نيست.