شناسايي موانع گرايش معلمان ابتدايي به پژوهش و ارائه راهكارهاي بهبود آن

پژوهش حاضر با هدف شناسايي موانع گرايش معلمان ابتدايي به پژوهش و ارائه راهكارهاي بهبود آن صورت گرفته است. اين پژوهش از نظر هدف، كاربردي و از نظر شيوۀ جمع‌‌آوري اطلاعات، توصيفي است و به صورت پيمايشي اجرا شده است. نتايج پژوهش نشان داد كه موانع گرايش معلمان به پژوهش در سه دسته موانع فردي، سازماني و فراسازماني قابل دسته‌بندي است و ميزان اثرگذاري عوامل (موانع) متفاوت است و به يك اندازه نمي باشد. موانع فردي در جايگاه اول اثرگذاري و موانع سازماني و فراسازماني به‌ترتيب در رتبه دوم و سوم از نظر ميزان اثرگذاري قرار گرفته‌اند. در دسته موانع فردي به‌ترتيب، پايين بودن مهارتهاي پژوهشي معلمان؛ پايين بودن مهارتهاي اجتماعي و ارتباطات بين فردي معلمان؛ پايين بودن عوامل انگيزش فردي معلمان در پژوهش؛ نداشتن زمان كافي و بالا بودن هزينه‌هاي پژوهشي در مقابل عايدي آن بيشترين نقش را دارند. در دسته موانع سازماني، به‌ترتيب، پايين بودن انگيزش‌هاي سازماني و نگرش منفي به پژوهش، ضعف حمايت و همكاري مسئولين در زمينه پژوهش معلمان، وجود رابطه‌گرايي به جاي ضابطه‌گرايي در واحدهاي مربوط به پژوهش، نبود نظارت مطلوب بر فعاليت پژوهشي معلمان و فرايند ارزشيابي آن، بيشترين نقش را داشتند و در دسته موانع فراسازماني به‌ترتيب، عدم دسترسي آسان به داده‌هاي پژوهشي و ضعف زيرساختها، ضعف اعتقاد به يافته‌هاي پژوهشي و ناهماهنگي‌هاي عناصر فراسازماني، وجود محدوديت‌ها و نبود سياستگذاري درست در امور پژوهش، بيشترين نقش را دارند.