عنوان مقاله :
كشش جبراني در زبان كردي مركزي: فرايندي تيره در چارچوب بهينگي متوالي
پديد آورندگان :
محمدي ، آزاد دانشگاه تهران , بي جن خان ، محمود دانشگاه تهران
كليدواژه :
كشش جبراني , حذف همخوان , زبان كردي , نظريۀ بهينگي , بهينگي متوالي
چكيده فارسي :
پژوهش حاضر فرايند كشش جبراني در زبان كردي مركزي را در چارچوب نظريۀ بهينگي متوالي مورد بررسي قرار ميدهد. در بهينگي متوالي دستور واجي زبان و بهطور خاص دستگاه ارزياب كه تعامل محدوديتها را با اِعمال بر گزينههاي رقيب مورد ارزيابي قرار ميدهد در هر مرحله از اشتقاق تنها يك تغيير بر درونداد را مجاز شمرده و پس از رسيدن به همگرايي و برآورده كردن همه محدوديتها گزينۀ بهينه انتخاب ميشود. در زبان كردي مركزي، تنها همخوانهاي محرك كشش جبراني، دو همخوان/h و ʕ/ هستند كه در بافت وامواژههاي عمدتاً برگرفته از عربي و فارسي، پس از حذف، كشش جبراني واكۀ قبل از خود را در پي دارند. پيكرهاي از گويشوران كردي سوراني استخراج و واجنويسي شد و واژههاي مشابه به بافت موردنظر نيز از فرهنگ لغت استخراج شدند. اينكه كدام همخوانها در زبان كردي مورايي هستند از اصليترين پرسشهاي مطرحشده در اين مقاله است كه به دنبال پاسخ براي آن بوديم و درپايان استدلال شد كه همخوانهاي سايشي حلقي و چاكنايي بهعنوان عضو اول خوشههاي همخواني مورايي و درنتيجه، غيرمجاز و يا نشاندارند و بهعنوان مشخصهاي كه وام گرفته ميشود ميتوان با آن برخورد كرد. گويشوران بومي زبان كردي از حذف و كشش جبراني بهعنوان راهكاري استفاده ميكنند تا همخوانهاي مورايي نشاندار در جايگاه مذكور در برخي وامواژهها را بوميسازي كنند. بهينگي متوالي بهعنوان رويكردي اشتقاقي منشعب از بدنۀ واجشناسي زايشي، در تبيين فرايندي تيره مانند كشش جبراني داراي كفايت تبييني بيشتري بوده و با اشتقاقي تدريجي و همگرا صورتهاي بهينهاي توليد ميكند كه با محدوديتهاي فعال در زبان كردي همگرايي كامل دارد و از جنبه رده شناختي نيز داراي توجيه نظري است.