چين در روابط هژمونيك نظام‌ جهاني پساآمريكايي

بحران بلندمدت سرمايه‌داري متاخر، بستري براي تكوين دگرديسي‌هاي پيچيده در نظام ‌جهاني بوده است. در اين بردار زماني بلندمدت، روند افول سيكل هژموني ايالات ‌متحده و جابجايي كانون جغرافيايي نظام‌مند انباشت ‌جهاني سرمايه بسوي چين، تغييرات اساسي در سازوكارهاي سياسي، اقتصادي و ژئوپليتيكي نظام ‌جهاني پديد آورده كه بازساخت سرمايه‌داري را از كنترل تمدن غربي خارج نموده است. در اين سپهر؛ واكاوي استحاله سيستمي سرمايه‌داري بين‌المللي، تغييرات مورفولوژي قدرت و عملكرد سازمان‌هاي بين‌المللي و منطقه‌اي در مقياس جهاني بر پايه روند تكوين غيرقطعي كنترل هژمونيك چيني يك ضرورت در شناخت دگرديسي ساختي نظام ‌جهاني و گرايش ساختاري بحران سيستمي سرمايه‌داري متاخر ارزيابي مي‌شود. پرسش اصلي اين است كه پيامد(هاي) گذار به سيكل احتمالي چهارم هژمونيك چيني در بازساخت نظام‌ جهاني سرمايه‌داري چگونه خواهد بود؟ فرضيه اين است كه سيكل چهارم احتمالي هژمونيك چيني خاستگاهي براي تكوين مديريت افقي نظام‌ جهاني و ظهور كانون‌هاي متكثر بين‌المللي قدرت خواهد بود. اين پژوهش به روش تحليل سيستمي بر پايه ايجاد الگوي نظري تركيبي از تحليل نظام‌هاي ‌جهاني و نظريه عدم قطعيت در انشعاب‌هاي سيستمي انجام مي‌گيرد.