پيش‌بيني بي‌ثباتي زناشويي بر اساس تجارب آسيب‌زاي كودكي با نقش ميانجي صفات تاريك و مرزي شخصيت در زنان متأهل

مقدمه: بي‌ثباتي زناشويي يكي از چالش‌هاي روابط زناشويي است كه مي‌تواند تحت تاثير عوامل مختلفي قرار بگيرد. هدف پژوهش حاضر بررسي رابطه تجارب آسيب‌زاي كودكي و بي‌ثباتي زناشويي با نقش ميانجي صفات تاريك و مرزي شخصيت در زنان متاهل بود.روش كار: روش پژوهش توصيفي-همبستگي از نوع الگويابي معادلات ساختاري بود. جامعه آماري پژوهش شامل زنان متاهل شهر رشت در سال 1403 بود. نمونه آماري اين پژوهش 200 نفر در نظر گرفته شد و اعضاء نمونه به صورت در دسترس و بر اساس ملاك‌هاي ورود به پژوهش انتخاب شدند. در اين پژوهش از پرسشنامه‌هاي شاخص بي‌ثباتي ازدواج (MMI)، تروماي كودكي (CTQ)، شخصيت مرزي (BPI)، و صفات تاريك شخصيت (DTDD) استفاده شد. داده‌ها با استفاده از نرم افزارهاي SPSS نسخه 24 و AMOS نسخه 24 و به روش الگويابي معادلات ساختاري مورد تحليل قرار گرفتند.يافته‌ها: نتايج نشان داد تجارب آسيب‌زاي كودكي (0.528=β) بي‌ثباتي زناشويي را پيش‌بيني مي‌كند. صفات شخصيت مرزي (0.351=β) بي‌ثباتي زناشويي را پيش‌بيني مي‌كند. خودشيفتگي (0.124-=β)، ماكياولگرايي (0.089-=β) و جامعه ستيزي (0.134=β) بي‌ثباتي زناشويي را پيش‌بيني نمي‌كند (0.05 P). تجارب آسيب‌زاي كودكي، خودشيفتگي (0.543=β)، ماكياولگرايي (0.630=β) و جامعه ستيزي (0.610=β) را پيش‌بيني مي‌كند. تجارب آسيب‌زاي كودكي، صفات شخصيت مرزي (0.833=β) را پيش‌بيني مي‌كند. تجارب آسيب‌زاي كودكي با نقش ميانجي صفات شخصيت مرزي (0.29=β) بي‌ثباتي زناشويي را پيش‌بيني مي‌كند. تجارب آسيب‌زاي كودكي با نقش ميانجي صفات تاريك شخصيت (خودشيفتگي، ماكياولگرايي و جامعه ستيزي) بي‌ثباتي زناشويي را پيش‌بيني نمي‌كند (0.05 P). نتايج همچنين نشان داد متغيرهاي پژوهش در مجموع 67 درصد از واريانس بي‌ثباتي زناشويي زنان متاهل را تبيين كردند.نتيجه گيري: در نتيجه صفات شخصيت مرزي مي‌تواند در رابطه تجارب آسيب‌زاي كودكي و بي‌ثباتي زناشويي نقش ميانجي ايفا كند، همچنين صفات تاريك شخصيت در رابطه بين تجارب آسيب‌زاي كودكي و بي‌ثباتي زناشويي نقش ميانجي ندارد.