عنوان مقاله :
تبيين مؤلفههاي زيباييشناختي هنر و جايگاه هنر و هنرمند در فلسفۀ كييركگور
پديد آورندگان :
كمالي دولت آبادي ، رسول دانشگاه هنر اصفهان - دانشكده هنرهاي تجسمي - گروه ارتباط تصويري
كليدواژه :
زيباييشناسي , هنر , كييركگور , شورمندي , ارادۀ معطوف به ميل
چكيده فارسي :
كييركگور نظر قاطع و صريحي در زمينۀ هنر و زيباييشناسي -با معنا و تلقي امروزياش- ندارد. صرفنظر از ارزشهاي زيباييشناختي موجود در سبك نوشتههاي كييركگور، وي اين واژه را در نظريۀ سه سپهر شناختي زندگي به كار برده است كه از آن واژه هم معناي مثبتي دريافت نميشود: مرحلۀ اول كه مبتني بر لذات و غرايز نفساني يا تفكرات فلسفي انتزاعي است. وي اين مرحله را سپهر «زيباييشناسي» (حسّاني) مينامد؛ مرحلهاي كه انسان را گرفتار ملال و دلهرۀ هستيشناسانه ميكند و هنرمند را (در بالاترين سطح از اين سپهر) به خلق آثار هنري واميدارد. از آنجا كه هيچ پژوهش مستقلي دربارۀ مؤلفههاي زيباييشناختي هنر در فلسفۀ كييركگور صورت نگرفته است و نيز، از آنجا كه بسياري از اين مؤلفهها در برخي از نظريههاي زيباييشناسي هنر وجود دارند ولي، نام كييركگور در پيشينهشناسي اين نظريهها نيست، اين مقاله با هدف ارائۀ منظري روشنتر پيرامون مؤلفههاي زيباييشناختي هنر و جايگاه هنر و هنرمند نزد كييركگور، در پي پاسخ به دو سوال است: ۱. مؤلفههاي زيباييشناختي در فلسفۀ كييركگور، كه قابل تعريف در مباحث زيباييشناسانۀ هنرند، كدامند؟ ۲. هنر و هنرمند در فلسفۀ كييركگور چه جايگاهي دارند؟ روش تحقيق توصيفي-تحليلي و مبتني بر تحليل گزارههاي فلسفي آثار كييركگور و شارحين وي و دستهبندي مؤلفههايي از انديشۀ كييركگور است كه در مباحث زيباييشناسي پساكانتي معتبرند. همچنين، اين مؤلفهها در راستاي تفسير جايگاه هنر و هنرمند در فلسفۀ كييركگور به خدمت گرفته شدند. از نتايج اين پژوهش، ميتوان به مؤلفههايي اشاره كرد كه اگر چه در منظومۀ فكري كييركگور صرفاً در انحصار تبيين زيباييشناسي هنري نيستند و حتي در نزد اين فيلسوف، جايگاهي كمابيش غيرارزنده يا درخور انتقاد دارند، ولي امروزه ميتوانند در تحليل زيباييشناختي آثار هنري به خدمت گرفته شوند؛ مؤلفههايي نظير «اصالت فرديت»، «ارادۀ معطوف به ميل»، «توجه به امور جزئي»، «آزادي انتخاب»، «زيست و تصميم در لحظه»، «تنوعطلبي و تجربهورزي مداوم و از سر ذوق در امورِ تازه و تصادفي»، «لذت و سرگرمي»، «درك و تفسير احساسي-انگيزشي از جهان پيرامون»، «بازي احساسات»، «بازنمايي تجربۀ زيسته»، «اغناي نفس» و «درخدمتگرفتن تخيل و نبوغ طنازانه براي فروكاستن دلهرۀ هستيشناسانه». همچنين، شورمندي، اصالت فرديت و نمود آشكار حالات وجودي در اثر هنري (به اين سبب كه با درونداشت دو مفهوم «خودبودن» و «باخودبودن» ميتوانند اولين گامهاي ايماني باشند) از مهمترين عوامل قرارگيري هنر و هنرمند در بالاترين سطح سپهر حسّانيِ فلسفۀ كييركگورند.