تأثير عوامل برترساز جغرافياي جهان اسلام بر تحقق تمدن نوين اسلامي

جغرافياي جهان اسلام داراي عوامل متعدد برترساز در جهان كنوني است كه باتوجه به شرايط خاص مناطقي كه كشورهاي اسلامي در آن گسترش يافته‌اند، اغلب آن‌ها داراي اهميت و حساسيت مضاعفي هستند كه مي‌توانند بر تحقق تمدن نوين اسلامي تأثيرات جدي بگذارند. اين مقاله با بررسي اين موضوع (ميزان تأثيرگذاري عوامل  برترساز جغرافيا جهان اسلام بر تحقق تمدن نوين اسلامي) و با هدف اصلي  ‏‏شناسايي اين عوامل در جهان اسلام به رشته تحرير درآمده است. باتوجه‌به تأثيرشگرف برخي از اين عوامل مانند جمعيت مسلمانان، پيوستگي جغرافيايي، نقاط حساس و راهبردي، منابع و مخازن و ذخاير انرژي كشورهاي اسلامي در معادلات بين‌المللي، جهان اسلام مي‌تواند با بهره‌گيري از سياست‌هاي هم‌‌سو و هماهنگ و تأكيدبر مشتركات در آينده شاهد تحقق تمدن نوين اسلامي موردنظر امامين انقلاب اسلامي باشد. روش تحقيق در اين پژوهش، توصيفي، تحليلي است، ولي براي تجزيه‌وتحليل متغيرها، از رويكرد پيمايشي استفاده شده است، باتوجه‌به شاخص‌ها و ملاك‌هاي تعيين‌شده در تجزيه‌وتحليل به اين نتيجه رسيديم كه شاخص‌هاي جمعيت مسلمانان، پيوستگي كشورهاي اسلامي و موقعيت ژئواستراتژيك و معادن، مخازن و ذخاير انرژي بين ساير شاخص‌ها داراي اثر گذاري بيشتري بر وحدت و انسجام و قدرت جهان اسلام درجهت نيل به اهداف تحقق تمدن نوين اسلامي مي‌باشد. به‌طوركلي عوامل برترساز جغرافياي جهان اسلام  درصورتي مي‌توانند تأثيرگذار ‏باشند كه عوامل انساني  بتوانند نقش خود را به‌خوبي ايفا كند؛ زيرا اين عوامل طبيعي  هميشه بوده و خواهند بود. آنچه كه مي‏تواند اين عوامل را از حالت بالفعل به بالقوه تبديل كند، سياست‏هاي همسو و كاربردي است كه به‌وسيله نيروي انساني (يعني ملت‏هاي بااراده و دولت‏هاي مستقل و مقتدر) اتخاذ مي‏گردد و مي‏تواند اين عوامل را به عامل قدرت جهان اسلام تبديل كنند، درغير‌اين‌صورت، اين عوامل خود مي‏تواند باعث سلطه قدرت‏هاي بزرگ بر جغرافياي جهان اسلام شوند. كمااينكه در گذشته و حال اكثراً اين‌گونه بوده است.