شماره ركورد :
1396921
عنوان مقاله :
تغييرات احساس دلبستگي به مكان در جابه جايي هاي ساكنان در محيط هاي مسكوني پس از وقوع سوانح طبيعي
پديد آورندگان :
شوبكلايي ، زهرا دانشگاه علم و صنعت ايران - دانشكده معماري و شهرسازي - گروه معماري , يزدانفر ، عباس دانشگاه علم و صنعت ايران - دانشكده معماري و شهرسازي - گروه معماري , نوروزيان ملكي ، سعيد دانشگاه شهيد بهشتي - دانشكده معماري و شهرسازي - گروه معماري منظر
از صفحه :
677
تا صفحه :
694
كليدواژه :
حس دلبستگي به مكان , منظر طبيعي , عوامل كالبدي , محيط مسكوني , سوانح طبيعي
چكيده فارسي :
سابقه و هدف: دلبستگي به مكان مبنايي براي درك ماهيت پيچيده روابط انساني با مكان اطرافش مي‌باشد. بر اين اساس، انسان‌ها نياز اساسي به ارتباط اجتماعي دارند، به‌گونه‌اي كه بايد روابط بين فردي را ايجاد و حفظ كنند و احساس امنيت، پذيرش و تعلق را از اين روابط به دست آورند. سوانح طبيعي باعث آسيب‌هاي فيزيكي به محلات مسكوني و ايجاد ناراحتي‌هاي رواني مي‌شود. پژوهش‌هاي انجام شده در مورد تأثير مخاطرات طبيعي نشان داده است كه رابطه پيچيده‌اي بين دلبستگي به مكان و خطر درك شده وجود دارد. مفهوم احساس دلبستگي از يك‌سو متأثر از جنبه‌هاي انساني برآمده از حوزه‌هاي روانشناسي و جامعه‌شناسي و بخش ديگر آن برخاسته از حوزه معماري مي‌باشد كه در خلال رويدادهاي مختلف مانند جابه‌جايي ساكنان پس از سوانح دستخوش تغييرات قرار مي‌گيرد. در مطالعات به جنبه كالبدي احساس دلبستگي افراد پس از سوانح كمتر توجه شده است. از اين رو، در اين پژوهش مفهوم دلبستگي به مكان در سطح محلات مسكوني بر اساس سه مؤلفه معماري مسكن، بافت شهري و منظر طبيعي سنجيده مي‌شود. مؤلفه معماري مسكن شامل معيارهاي مقياس، تراكم، حريم شخصي، مبلمان، خوانايي، ديد و منظر و انسجام است. مؤلفه بافت شهري داراي زيرمؤلفه‌هاي خدمات شهري، دسترسي، سلسله‌مراتب، چيدمان كارآمد، تنوع فعاليتي، پاسخگويي به نيازها و عناصر شهري و در نهايت مؤلفه منظر طبيعي داراي زيرمؤلفه‌هاي فضاي سبز و آسايش اقليمي مي‌باشد.مواد و روش‌ها: روش انتخابي در اين پژوهش تركيبي (كيفي و كمي) است. در مرحله اول با مراجعه به منابع موجود و اسناد كتابخانه‌اي، فهرستي از مؤلفه‌هاي مؤثر بر احساس دلبستگي افراد در فضاي مسكوني استخراج و سپس با استفاده از روش كيفي متغيرهاي موردمطالعه برحسب كليت آنها در گروه‌هاي مختلف دسته‌بندي شدند. با بهره‌گيري از پژوهش پيمايشي، شهرك ولايت واقع در شهر نكا بعنوان موردپژوهي انتخاب گرديد. پس از برداشت ميداني و گونه‌شناسي محله مسكوني ولايت، 340 پرسشنامه محقق‌ساخته با روش نمونه‌گيري خوشه‌اي و مطابق با نرم‌افزار G-Power در‌ بين اقشار مختلفي از ساكنان توزيع شد. در مرحله اعتبارسنجي ابزار پژوهش، روايي صوري و محتوايي پرسشنامه توسط متخصصان موردتأييد قرار گرفت. سپس به كمك تحليل‌هاي آماري، ويژگي‌هاي كالبدي محله مسكوني به‌عنوان متغير مستقل و شاخصه‌هاي مفهوم دلبستگي بعنوان متغير وابسته موردارزيابي قرار گرفت كه با در نظر گرفتن بار عاملي هر سنجه و ميزان خطاي پنهان، جايگاه هر يك از متغيرها تعيين شد.نتايج و بحث: نتايج نشان داد كه بين مؤلفه‌هاي بافت شهري (0.815 = r)، منظر طبيعي (0.768 = r) و معماري مسكن (0.761 = r) با دلبستگي ساكنان پس از سوانح ارتباط مستقيم وجود داشت (0.05 P). همچنين مقدار ضريب رگرسيوني استانداردشده (Beta) براي مؤلفه بافت شهري شامل زيرمؤلفه تنوع فعاليتي در محيط مسكوني (0.001 P و 0.318 = β) و چيدمان كارآمد (0.001 P و 0.317 = β)، مؤلفه معماري مسكن شامل زيرمؤلفه خوانايي فضا (0.001 P و 0.345 = β) و مؤلفه منظر طبيعي شامل زيرمؤلفه آسايش اقليمي (0.001 P و 0.472 = β) بود.نتيجه‌گيري: بر اساس يافته‌ها، مي‌توان بر اهميت نقش طراح به‌عنوان خالق فضا تأكيد داشت. تصميمات طراحان و برنامه‌ريزان در انتخاب مؤلفه‌هاي كالبدي مؤثر توأمان با طراحي جزء فضاها و ساير عوامل طبيعي منجر به تغيير در ميزان احساس دلبستگي اهالي پس از سوانح در سطح محلات مسكوني مي‌شود.
عنوان نشريه :
علوم محيطي
عنوان نشريه :
علوم محيطي
لينک به اين مدرک :
بازگشت