عنوان مقاله :
تحليل داستان «زن زيادي» از جلال آلاحمد با استفاده از نظريه شالودهشكني ژاك دريدا
پديد آورندگان :
نبي لو ، عليرضا دانشگاه قم , هامون گرد ، مريم دانشگاه قم
كليدواژه :
شالودهشكني , ژاك دريدا , جلال آلاحمد , داستان «زن زيادي»
چكيده فارسي :
داستان «زن زيادي» يكي از نُه داستان كوتاه از مجموعه داستاني با همين نام است كه اولينبار در زمان حيات جلال آلاحمد، نويسندهي معاصر، در سال ۱۳۳۱ به چاپ رسيده است. محور تمام داستانهاي اين مجموعه زنان هستند و نويسنده با نگاهي نقادانه مصائب و مشكلات آنها را نشان داده است. اين مقاله به بررسي داستان «زن زيادي» از ديدگاه نقد شالودهشكنانه ميپردازد. اساس نقد شالودهشكنانه يافتن تقابلهاي دوتايي و پنهان در متن است؛ زيرا با كشف اين تقابلها ميتوان به لايههاي پنهان درون متن پي برد. بهاعتقاد دريدا، تقابلهاي درونمتني، سلسلهمراتبي و پلكاني است و جزئي بر جزئي ديگر برتري داده ميشود، اما با بررسي متن درنهايت مشخص ميشود كه هيچيك از تقابلها بر ديگري برتري ندارند و درواقع مكمل يكديگرند. نقد شالودهشكنانه بر بررسي پيشفرضهاي پذيرفتهشده، و واسازي و آشكارسازي تناقضهاي متني استوار است و هرچه را مخاطب بايد بداند در خود متن جستوجو ميكند. تقابل در داستان «زن زيادي» در ظاهر برپايه تضاد بين انسان و انسان، مرد/زن، و در باطن بين انسان و باورها و سنّتهاي نادرست فرهنگي و اجتماعي است. پس از بررسي تقابلهاي دوتايي در متن و شناسايي نيروهاي متخاصم در آن، معلوم ميشود كه برخلاف آنچه از ظاهر متن و در خوانش اوليه بهدست ميآيد، قطب برتر در متن و مدلول استعلايي كه چالش دروني متن نيز براساس آن شكل گرفته است مرد ستمكار در مقابل زن ستمديده نيست، بلكه مرد و زن هريك بهگونهاي اسير و مقهور باورهاي نادرست و تحميلي جامعهي زمانِ خود هستند و دو تقابل دركنار يكديگر و همسو با هم داستان را پيش ميبرند.
عنوان نشريه :
زبان و ادبيات فارسي، دانشگاه خوارزمي
عنوان نشريه :
زبان و ادبيات فارسي، دانشگاه خوارزمي