اختلال هماهنگي رشد حركتي، مقايسۀ بين فرهنگي با استفاده از نسخۀ دوم مجموعه‌آزمون ارزيابي حركت براي كودكان

زمينه و هدف: ‌در كشور ما، اطلاعات كمي دربارۀ كاربردي‌بودن هنجار آزمون‌هاي حركتي كشورهاي غربي، كه فرهنگ و جغرافياي متفاوتي دارند، فراهم است. هدف از انجام‌دادن اين پژوهش، مقايسۀ عملكرد حركتي كودكان هفت تا ده‌سالۀ شهر اراك با هنجار كودكان بريتانيايي مجموعه‌آزمون ارزيابي حركت كودكان ۲ (MABC2) بود. روش‌بررسي: اين پژوهش از انواع پژوهش‌هاي توصيفي بود كه با مشاركت ۵۰۳ كودك با رشد طبيعي كه به‌صورت تصادفي خوشه‌اي از مدارس شهر اراك در سال ۱۳۹۵ انتخاب شده بودند، انجام گرفت. همۀ كودكان با استفاده از مجموعه‌آزمون ارزيابي حركت كودكان ۲ (MABC2) (هندرسون، ساگدن و بارنت، ۲۰۰۷) ارزيابي و با جدول‌هاي هنجاري كودكان بريتانيايي مقايسه شدند. مقايسه‌هاي آماري با استفاده از آزمون‌هاي t تك‌نمونه‌اي، t مستقل و مانوا يك‌راهه انجام گرفت. يافته‌ها: اختلافات بين فرهنگي بسياري در تكاليف آزمون به دست آمد. برتري در خرده‌مقياس چالاكي دستي به‌نفع كودكان ايراني (۰٫۰۰۴=p) و در تعادل (۰٫۰۰۱ p) و نمرۀ كلي آزمون (۰٫۰۰۱ p) به‌نفع هم‌سالان بريتانيايي بود. تفاوت در خرده‌مقياس هدف‌گيري و دريافت معنادار نبود. در صورت استفاده از هنجار بريتانيايي شيوع اختلال هماهنگي رشدي در جامعۀ حاضر ۹٫۵درصد بود كه نشان مي‌دهد مي‌تواند احتمال ايجاد مثبت كاذب را افزايش دهد. متغير جنس به‌طور معناداري بر نمرات خرده‌‌مقياس‌ها و نمرۀ ‌كلي آزمون اثر گذاشت؛ اما اندازۀ آثار يافت‌شده ناچيز بود. نتيجه‌گيري: با توجه به تفاوت‌هاي معنادار در عملكرد آزمون MABC2 در بين كودكان دو جامعه، تدوين هنجار جامعه، به‌ويژه در كشور ما، ضروري به نظر مي‌رسد. پژوهش حاضر را مي‌توان گامي به‌منظور استانداردسازي آزمون MABC2 در جامعۀ كودكان ايراني تلقي كرد.