تحليل حقوقي اقرار، انكار و سوگند مدير عامل يا مدير تصفيۀ ورشكستگي از سوي شركت

از مشكلات اساسي دعاوي عليه اشخاص حقوقي از جمله شركت‌ها، اقرار، انكار يا سوگند خوردن آنهاست. در نخستين نگاه به‌نظر مي‌رسد كه آنها نمي‌توانند سوگند بخورند، اقرار كرده يا انكار كنند، ولي دقت بيشتر خلاف آن‌ را نشان مي‌دهد. در دعاوي له و عليه يك شركت قانون آيين دادرسي مدني مدير عامل ‌‌و قانون تجارت مدير ‌تصفيه ‌‌را صاحب دعوا دانسته است. قانونگذار براي ‌نمايندگان قراردادي چنين جايگاهي در نظر نگرفته است. در همۀ اين ‌موارد طرف مقابل دعوا نيازمند اقرار يا سوگند‌ خوردن مدير عامل بوده و شركت نيازمند انكار يا ترديد كردن در ادعاهاي طرف مقابل خواهد بود. نوشته‌هاي مدير عامل در دفاتر تجارتي اقرار كتبي شركت حساب مي‌شود، پس به‌نظر مي‌رسد اقرار، انكار و سوگند شركت نيز متصور است و مي‌توان با رعايت شرايط قانوني بسته به ‌مورد اقرار يا انكار مدير عامل يا مدير تصفيه‌‌ را اقرار يا انكار شركت محسوب كرد، مدير عامل يا مدير ‌تصفيه‌‌ را به‌جاي شركت سوگند داد. آنها مي‌توانند در مقابل سوگند داده ‌شدن قبول سوگند كنند، سوگند بخورند، اگرچه بعيد است بتوانند سوگند‌‌ را رد كنند. در اين‌ باره، دلايلي نشان مي‌دهد مانند ورشكستۀ حقيقي، مدير عامل هم با وجود ورشكستگي شركت، سمت خود‌‌ را به‌طور كامل از‌ دست نمي‌دهد و همچنان مي‌تواند اقداماتي را از سوي شركت ورشكسته انجام دهد. همۀ اين ‌موارد، علاوه‌بر شركت‌ها، دربارۀ همۀ انواع اشخاص حقوقي قابل ‌اعمال خواهند بود.