عنوان مقاله :
حقيقت «جانشناسي» و راهكارها و پيامدهاي آن از ديدگاه مولوي
پديد آورندگان :
عزيزي علويجه ، مصطفي دانشگاه بين المللي المصطفي - دانشكده حكمت و دين پژوهي - گروه فلسفه
كليدواژه :
مولوي , آگاهي , جان , دل , معرفت نفس , , فناء في االله
چكيده فارسي :
جلال الدين بلخي (مولوي) از معرفت نفس به «جانشناسي» تعبير ميكند: «آنكه تو جان خوانيش، كي جان بود جان شناسي پيشهي مردان بود» (مولوي، 1380، ص 1045). ايشان حق تعالي را ««جانِ جانان» و ژرفترين لايهي وجودي انسان برشمرده و براي جان و روح انساني ويژگيهاي ذيل را برميشمارد: جان، جام جهان نماي هستي است به گونهاي كه همهي عوالم هستي اعم از مادّه و مثال و عقل و الوهيت، نمونه و نمايندهاي در وجود انسان دارند. مولوي فربهشدن جان انسان را در گرو خودآگاهي و با خبر بودن جان از حقايق غيبي ميداند. ايشان بر اين باورند كه دل و جان انسان ميتواند از مرتبهي جمادي تا مرتبهي فراعقلي و فناي في الله سير و تكامل نمايد و به مرتبهاي دست يابد كه حقيقه الحقايق در او تعيّن و تجلي پيدا كند. از ديدگاه مثنوي آدمي نبايد «من» خود را با «تن» خود اشتباه گرفته و در خانهي بيگانه سكني گزيند؛ زيرا دل انسان از يك فسحت و فراخي برخوردار است كه ميتواند به مقام «كون جامع» دستيابد. مراتب وجودي انسان از ديدگاه مولوي عبارت است از: 1- جسم؛ 2- روح؛ 3- عقل؛ 4- روح وحي؛ 5- فناي في الله. مهمترين موانع جانشناسي از منظر مولانا: انانيت، توجه افراطي به جنبهي حيواني و تن، گناهان و هوسها ميباشد. از سوي ديگر صيقل دادن دل مهمترين راهكار براي دستيابي به معرفت نفس ميباشد. در اين پژوهش ماهيت جان انسان و مراتب باطني او و نيز موانع و عوامل خودآگاهي شهودي از منظر مولوي بررسي خواهد كرد.