عنوان مقاله :
چرا القانون الصغير از ابن سينا نيست؟
پديد آورندگان :
آرضائي ، حامد دانشگاه علوم پزشكي ايران - دانشكده طب ايراني - گروه طب سنتي و تاريخ پزشكي
چكيده فارسي :
نويسندگان مقاله «القانون الصغير في الطب و نويسنده آن» ادلهاي براي نفي انتساب اين كتاب به ابن سينا آوردهاند و به منابعي رجوع نمودهاند. در همين راستا، منابع و ادلهاي افزونتر تقديم ميگردد: 1ـ كتاب «الكفايه في الطب» بر اساس دو نسخهاي كه در متن مقاله ياد شده، به همت شادروان دكتر محمدعلي لساني فشاركي تصحيح و در سال 1400 شمسي منتشر و بر روي جلد آن ذكر شده كه اين كتاب به «القانون الصغير» و «الكافي في الطب» نيز شناختهشده است (1). همچنين اين كتاب در سال 2022 با تصحيح و مقدمه دكتر أحمد عبدالباقي حسين در كشور اردن و در دار ورد الأردنيه للنشر والتوزيع به طبع رسيده است. 2ـ علاوه بر طبع «القانون الصغير» به تصحيح احمد فريد المزيدي (2) كه دو نسخه مورد استفاده خود را به خوبي معرفي نكرده (بدان اكتفا شده كه هر دو دستنويس از نسخههاي عكسي كانون مخطوطات قاهره هستند (2)، حال در اصل متعلق به كدام كتابخانه و به كدام شماره نميدانيم)، يك نسخهبرگردان از دستنويس ولي افندي به شماره 2529 نيز به همت دكتر قديرجان كشكينبورا با مقدمهاي درباره محتواي كتاب، در سال 2020 در برلين طبع شده است (3). شايان ذكر است كه اين نسخه ضمن 5 دستنويس يادشده در فهرست رمضان ششن نيست. 3ـ اينكه در فهرست دستنويسهاي طبي تركيه نام «القانون الصغير» ذيل ابن سينا آمده و نه ابن مندويه، ضرورتاً بدينمعنا نيست كه در تمام نسخهها نام ابن سينا بر كتاب درج شده باشد، چراكه ممكن است فهرستنويس، انتساب مشهور را اصل قرار داده باشد. در اين ميان، به نسخه كتابخانه فاتح به شماره 3695 رجوع شد كه نام نويسنده در صفحه عنوان «أبو علي بن سينا البخاري» درج شده و متن و ترقيمه (مورخ 983 ق.) فاقد نام نويسنده است (4). در دستنويس كتابخانه رئيس الكتاب به شماره 103/4 كه در سال 670 در مراغه كتابت شده نيز نام كتاب «القانون الأصغر» ياد شده و تأليف شيخ رئيس ابوعلي بن سينا دانسته شده است (5). متن و انجامه فاقد نام مؤلف است و در صفحه آغاز نسخه نيز با خطي متفاوت از خط كاتب نگاشته شده: «القانون الصغير للشيخ الرئيس أبي علي بن سينا» (5). دستنويس كتابخانه ولي افندي نيز نام كتاب را القانون الصغير في الطب و نام نويسنده را «الرييس أبي علي الحَسن(كذا) بن سينا البخاري» نوشته است.(3) دو دستنويس از القانون الصغير نيز در كتابخانه اسكوريال اسپانيا نگهداري ميشود. در دستنويس شماره 868، كتاب با عبارت «قال الرئيس الفاضل الجليل أبو علي بن سينا رحمه الله» آغاز ميشود. در دستنويس شماره 873 نيز دقيقاً همين عبارت آمده است (7-6)، ساير دستنويسها بايستي جداگانه بررسي شوند. 4ـ كنيه ابن مندويه نيز مانند ابن سينا «ابوعلي» بوده است (8). در نسخههايي از الكافي في الطب يا همان القانون الصغير ابن مندويه آغاز دستنويس اينگونه است: «قال أبو علي أحمد بن عبد الرحمن بن مندويه» (1) ممكن است اين تشابه كنيه نيز در اشتباه در يادكرد مؤلف اصلي نقش داشته باشد. 5ـ سبك ادبي نگارش القانون الصغير با نگارشهاي علمي و طبي ابن سينا تفاوت شايان توجهي دارد. 6ـ يكي از مهمترين ويژگيهاي ابن سينا ساختاربندي منظم دانش پزشكي در كتاب القانون است. او به نحوي مباحث پزشكي كهن را با رويكردي منطقي طبقهبندي كرده كه چه بسا همين امر باعث رواج چشمگير كتاب او در مدارس پزشكي شرق و غرب شده است (10-9)، حال اينكه كتاب القانون الصغير از اين ساختاربندي و طبقهبندي دقيق مباحث در كتاب القانون بهرهاي ندارد. 7ـ نگرشهاي فلسفي ابن سينا با محتواي اين اثر تفاوت آشكار دارد. در اين رابطه دكتر رافائلا وايت (Raphaela Veit) مقالهاي نگاشته كه ابتدا در سال 2013 در همايشي در واربورگ ارائه و سپس ضمن كتاب «فلسفه و پزشكي در عصر سازنده اسلامي» در سال 2018 منتشر شد (10). ايده كلي مقاله اين است كه نويسنده القانون الصغير بسيار به انديشههاي جالينوس وابسته است، حال اينكه ابن سينا، به ويژه در مواضع مرتبط با فلسفه طبيعي نقاد انديشههاي جالينوسي است. در ادامه با مقايسه تفصيلي كتاب القانون في الطب و القانون الصغير و قانونچه تفاوت مباني فلسفي ارسطويي القانون بوعلي با محتواي دو كتاب ديگر نشان داده ميشود (10). 8ـ تفاوت ديدگاههاي نويسنده القانون الصغير با ديدگاههاي ابن سينا آشكار است. براي نمونه: ـ در حالي كه مناقشهاي شناختهشده نزد فيلسوفان درباره قلبمحوري و مغزمحوري ميان دو سنت ارسطويي و جالينوسي جريان داشته و ابن سينا نيز در آثار خود به تفصيل بدان ورود كرده و نظريه خاصي ارائه كرده (12-11)، نويسنده القانون الصغير در جايي كه به قلب ميپردازد تنها به اين عبارت اكتفا كرده است: «وهو أوّل عضوٍ يُخلَق، علي رأي أرسطاطاليس وجالينوس» (1). ـ نويسنده القانون الصغير در بخش تشريح دِماغ، سه بطن براي دماغ در نظر ميگيرد: مقدّم را سبب تخيّل و وسط را فكر در ذوات اشيا و پسين را حفظ و يادآوري اشيا ميداند (1). اين در حالي است كه ابن سينا در بخش قواي ادراكي باطني كتاب القانون و همچنين كتابهاي الشفاء و الإشارات والتنبيهات و النجاه، اين نگاه سهگانهانگار را نقد كرده و با عرضه ديدگاه جايگزيني مبني بر وجود پنج قوه ادراكي باطني، كوشش ميكند جايگاه آنها را نيز بيان نمايد (14-13). ـ ابن سينا در قانون تفسير خاصي از دو بخش علمي و عملي طب دارد و با عباراتي بر تعبير خود اصرار ميورزد (8)، حال اينكه نويسنده القانون الصغير بدون توجه به آن دقت نظرهاي منطقي سينوي، در معرفي دانش پزشكي صرفا بدين بسنده كرده كه طب به علم و عمل تقسيم ميشود (1). ـ ابن سينا به عنوان يك منطقدان به «تعريف» اهميت ويژهاي ميدهد، نگارش كتاب خاصي درباره تعريفات خود گواه اين مدعا است (15). از همين رو است كه تعريف ابن سينا از دانش پزشكي تا سدههاي بعد همواره مورد نقد و بررسي انديشمندان و نظريهپردازان پزشكي بوده است (16). در مقابل، نويسنده القانون الصغير اين تعريف را از پزشكي ميآورد: «دانستن اموري كه تندرستي را حفظ و جلب ميكند، دانستن اموري كه بيماري را حفظ و جلب ميكند و اموري كه احوالي را كه نه به تندرستي و نه به بيماري منسوب است، حفظ يا جلب ميكند» (1). نويسندگان مقاله بهدرستي اشاره نمودهاند كه بوعلي با ايده جالينوسي احوالِ ميان تندرستي و بيماري سر سازگاري ندارد. با چشمپوشي از اين بخشِ عبارت، باز هم اين تعريف فاصله زيادي با تعريفي منطقي از دانش پزشكي دارد. تعريفي مانند عبارت بوعلي سينا كه علم به كلياتِ قاعدهمانند و جزئياتِ نظري دانش پزشكي را به همراه موضوع و غايت آن، در خود مستتر دارد (14). 9ـ در مقاله ياد شده است كه ابن مندويه كتابي با عنوان «علاج شقاق البواسير» را به نام شخصي با نامِ استاذ الرئيس (كذا) تأليف كرده است، سپس با ارجاع به كتابي متأخر (أعيان الشيعه) از اين سخن ميرود كه احتمالاً اين شخص همان ابن سينا بوده است تا از اين رهگذر نسبتي ميان اين دو دانشمند يافت شود. اين احتمال را نگارنده مدخل ابن مندويه در دائرهالمعارف بزرگ اسلامي نيز مطرح كرده است (17)، اين در حالي است كه «الأستاذ الرئيس» لقب ابوالفضل ابن العميد قمي اديب و دانشمند نامآور سده چهارم قمري است كه در مصادر تاريخي آن دوره، از جمله كتاب صوان الحكمه احوال او را ميتوان يافت (18). وانگهي ابن مندويه را شاگرد ابن سيار ابوماهر شيراز درگذشته حدود 350 قمري و همدرس و همطبقه با علي بن عباس اهوازي، دانستهاند. اگر او در هنگام وفات استادش ابن سيار، دستِ كم 30 سال داشته بوده، بايستي حدود سال 320 متولد شده باشد، يعني دست كم سن او 50 سال از ابن سينا بيشتر بوده است. در اين شرايط نوشتن چنين كتابي براي ابن سينا منتفي به نظر ميرسد. از آنجايي كه ابن مندويه در سال 372 قمري، يعني دو سال پس از ولادت ابن سينا در بخارا، همزمان با تأسيس بيمارستان عضدي بغداد به عنوان پزشكي نامور بدانجا فراخوانده شد (17)، بعيد به نظر ميرسد ميان اين دو دانشمند در سالهاي بعد نيز ديداري رخ داده باشد. همه اين ادله و منابع، به علاوه استدلالهاي مقاله «القانون الصغير في الطب و نويسنده آن» و موارد ديگري كه ذكر آن در اين مختصر نميگنجد، انتساب اين كتاب به بوعلي سينا را منتفي ميكند و در سايه يافتههاي نسخهشناسي و اينهماني متن الكافي في الطب با كتاب مورد بحث، بايستي تأليف كتاب را از ابن مندويه دانست. از استادان و پژوهشگران گرامي آقايان دكتر قديرجان كشكينبورا، دكتر محسن ناصري، دكتر محمدجواد اسماعيلي، دكتر آرمان زرگران و سركار خانم دكتر شهرزاد ايراننژاد كه هر يك به نحوي با در دسترس قراردادن منابع اين نگاشته مرا رهين منت خود نمودهاند، بسيار سپاسگزارم.
عنوان نشريه :
تاريخ پزشكي
عنوان نشريه :
تاريخ پزشكي