عنوان مقاله :
اعتبار روايي- گفتماني واقعيت برساختۀ افلاكي در مناقب العارفين
پديد آورندگان :
بردي پور ، آي ناز دانشگاه كردستان , يعقوبي جنبه سرايي ، پارسا دانشگاه كردستان - گروه زبان و ادبيات فارسي
كليدواژه :
مولوي , افلاكي , مناقبالعارفين , واقعيت برساخته , اعتبار روايي
چكيده فارسي :
سنت تذكره نويسي عرفاني با نگارش دو شكل تذكره جمعي و شخصي، تداوم تاريخ نگاري اسلامي است كه براي اعتبار بخشي به خود از سنت مستندسازي و عينيت نمايانه علم حديث بهره مي برد و واقعيت هايي درباب عرفا يا يك عارف برمي سازد. از منظر معرفتي برساخت واقعيت مذكور حاصل گزينش و انتخاب مولف-راوي يا راوياني است كه بنا به معرفت شناسي ويژه يا دلبستگي هاي ايدئولوژيك آن را بازنمايي مي كنند. اين نكته بويژه در تذكره هاي شخصي به دليل تراكم رخدادها و جزييات فراوان، بيشتر به چشم مي خورد. يكي از اين تذكره ها مناقب العارفين افلاكي است كه در باب مولوي و اطرافيان وي به نگارش درآمده است. در اين نوشتار اعتبار روايي-گفتماني واقعيت برساختۀ افلاكي در بازنمايي رخدادهاي زندگي مولوي به شيوه توصيفي-تحليلي دلالت يابي و تفسير شده است. مبناي نظري تحقيق، آراي برخي از صاحبنظران نشانه شناسي اجتماعي و تحليل گفتمان انتقادي است كه وجوه دلالت يابي آنها از دو منظر كمّي و كيفي تبيين شده است. نتيجه نشان مي دهد كه مؤلف-راوي از يك منظر با بكارگيري چهار دسته مداليتۀ اعداد، تاكيدي، بسامد روايي و تداوم روايي با سببّيت بالا بعضي از واقعيت هاي برساختۀ خود را از منظر كمّي مستند و باور پذير مي كند. از منظر كيفي هم، ابتدا بنا به تكيه بر ابزارهاي شناختي راوي-كانوني ساز، همچون حسّ بينايي، شنوايي و لامسه كه حاكي از «اينجا» و «اكنون» ادراك كننده است، برخي ديگر از رخدادها را عيني و محسوس مي كند. سپس با شگردهاي مشروعيت بخشي همچون استناد به نظام قدسي، رجوع به سنّت، عقلاني سازي و شگرف سازي بخشي ديگر از آنها را مستند و واقعي مي نماياند.
عنوان نشريه :
جستارهاي زباني
عنوان نشريه :
جستارهاي زباني