شماره ركورد :
1399116
عنوان مقاله :
آموزش عالي و بازار كار: بررسي تطابق برنامه درسي با تحصيلات مورد نياز مشاغل با ميانجي‌گري شايستگي كارآفرينانه
پديد آورندگان :
حسني ، محمد دانشگاه اروميه - دانشكده ادبيات و علوم انساني - گروه علوم تربيتي
از صفحه :
131
تا صفحه :
154
كليدواژه :
عدم تطابق تحصيل-شغل , كيفيت برنامه درسي , شايستگي كارآفرينانه , بازار كار
چكيده فارسي :
هدف: نظام آموزش عالي به‌عنوان يكي از دو اهرم اصلي تعليم و تربيت، مسئوليت تربيت بخش عظيمي از نيروي انساني متخصص و كارآمد مورد نياز بازار كار را در سطوح و رشته‌هاي مختلف برعهده دارد و يكي از مؤلفه‌هاي مهم براي قضاوت درباره كارآيي داخلي و خارجي نظام‌هاي آموزش عالي، كيفيت آموزش نيروي انساني در هماهنگي با نيازها و تغييرات بازار كار است. عدم توجه به اين امر، منجر به تربيت دانش‌آموختگاني خواهد شد كه بين دانش و مهارت‌هاي آنان با نيازها و الزامات مشاغل تناسبي وجود ندارد و افزايش روزافزون شمار بيكاران تحصيل‌كرده حاكي از عدم تطابق آموزش‌هاي ارائه ‌شده در دانشگاه با نيازهاي واقعي بازار كار است. از طرفي مؤسسات آموزش عالي دانشجويان را با تمركز بر مهارت‌هاي انضباطي، آكادميك و فني آموزش مي‌دهند، در حالي كه اغلب آن‌ها در كنار اين شايستگي‌هاي تخصصي، فاقد مهارت‌هاي نرم هستند. اين شايستگي‌ها و مهارت‌ها از موضوعات مرتبط با  كليه رشته‌ها و مورد نياز در تمام مشاغل مدرن و مسيرهاي حرفه‌اي شغلي هستند و توسعه مهارت‌ها و شايستگي‌هاي كارآفريني از اهميت ويژه‌اي برخوردار است؛ زيرا سطوح بالاتر مهارت‌هاي كارآفريني، احتمال تحصيل بيش از حد، براي فارغ‌التحصيلان دانشگاهي را كاهش مي‌دهد و به افراد كمك مي‌كند تا مشاغل بهتري به دست آورند، حتي اگر به جاي مشاغل خوداشتغالي به دنبال شغلي با دريافت حقوق باشند؛ از اين‌رو هدف پژوهش حاضر بررسي ميزان تأثير كيفيت برنامه درسي بر عدم تطابق تحصيلات مورد نياز مشاغل، با توجه به نقش ميانجي شايستگي كارآفرينانه در فارغ‌التحصيلان شاغل بود.مواد و روش‌ها: اين پژوهش از لحاظ هدف از نوع تحقيقات كاربردي و به لحاظ روش گردآوري داده‌ها و تجزيه و تحليل آن‌ها، پژوهشي پيمايشي-توصيفي مبتني بر مدل‌يابي معادلات ساختاري بود. جامعه آماري پژوهش را كليه دانش‌آموختگان مقطع كارشناسي دانشگاه اروميه از سال 1395 تا سال 1400 به تعداد 9335 نفر تشكيل دادند كه در حال حاضر اشتغال به كار داشتند. با استناد به فرمول كوكران 411 نفر با روش نمونه‌گيري تصادفي به‌عنوان نمونه انتخاب شدند. براي جمع‌آوري داده‌ها از پرسشنامه‌هاي استاندارد عدم تطابق افقي و عمودي چاوادي و همكاران (2022)، كيفيت برنامه درسي محمدشفيع و همكاران (1399) و شايستگي كارآفرينانه جانسو سولو و همكاران (2022) استفاده شد. روايي صوري و محتوايي پرسشنامه‌‌ها براساس نظر خبرگان، بررسي و تأييد شد و به‌منظور بررسي روايي سازه ابزارهاي پژوهش، از تحليل عاملي تأييدي به وسيله نرم‌افزار ليزرل استفاده شد و پايايي ابزارها نيز محاسبه و مورد تأييد قرار گرفت. براي تجزيه و تحليل داده‌هاي حاصل از پرسشنامه‌ها و مدل‌سازي معادلات ساختاري از نرم‌افزار ليزرل استفاده شد.بحث و نتيجه‌گيري: نتايج پژوهش حاكي از اين بود كه كيفيت برنامه درسي تاثير معنادار و منفي بر عدم تطابق تحصيل-شغل (28/4=P 0/01، t) و تاثيري مستقيم بر شايستگي كارآفريني داشته (3/36=P 0/01، t) و بين بين شايستگي كارآفريني با عدم تطابق تحصيل-شغل نيز رابطه‌اي منفي و معنادار برقرار بود (5/53=P 0/01،t)؛ شايستگي كارآفرينانه در رابطه بين كيفيت برنامه درسي با عدم تطابق تحصيل-شغل نقشي ميانجي داشت (0/06=P 0/01، ß ). با توجه به نتايج بدست آمده، دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالي بايد علاوه بر كاركردهاي علمي، فرهنگي و اجتماعي، به انتظارات تجاري جامعه توجه نمايند و دانشجويان خود را با برنامه‌هاي درسي متناسب با نيازهاي بازار كار بپرورانند، چرا كه اين تناسب باعث بهبود قابليت اشتغال فارغ‌التحصيلان دانشگاهي شده و تا حدودي معضل اشتغال و توليد كشور را با تكيه بر نيروي انساني متخصص، كارآفرين، ماهر و شايسته جبران مي‌نمايد. از طرفي توجه به تدوين برنامه درسي مبتني بر شايستگي‌هاي كارآفرينانه و تدارك دوره‌هاي موازي كارآفرين‌پرور و شايستگي گستر قادر است در كنار ارائه مهارت‌هاي تخصصي، با گسترش مهارت‌هاي نرم دانش‌آموختگان، جايابي آن‌ها را در مشاغل مرتبط با رشته‌تحصيلي دانشگاهي‌شان تسهيل نمايد.
عنوان نشريه :
مديريت و برنامه ريزي در نظام هاي آموزشي
عنوان نشريه :
مديريت و برنامه ريزي در نظام هاي آموزشي
لينک به اين مدرک :
بازگشت