عنوان مقاله :
نابينايي اخلاقي در پرستاري
پديد آورندگان :
طالبيان ، فاطمه دانشگاه علوم پزشكي گلستان گرگان - كميته تحقيقات دانشجويي , سبزي ، زهرا دانشگاه علوم پزشكي گلستان - مركز تحقيقات پرستاري , منچري ، حميده دانشگاه علوم پزشكي گلستان - مركز تحقيقات پرستاري
كليدواژه :
پرستاري , اخلاقي , نابينايي , كوري
چكيده فارسي :
سردبير محترممعني لغوي نابينايي:«عدم ديدن چيزهايي است كه در معرض ديد هستند»؛ چنانچه ناظر، انتظار ندارد آن ها را ببيند؛ براي مثال، بينندگان ممكن است، بُعد اخلاقي يك موضوع را «نبينند»؛ زيرا به سادگي، انتظار ديدن آن را ندارند و به دنبال آن نيستند. پديدۀ نابينايي اخلاقي، ابتدا توسط نايسر (1979)، توصيف شد و بعداً توسط محققان آمريكايي چابريس و سيمونز (2010)، بسط داده شد(1). پديدۀ نابينايي اخلاقي را مي توان، مشابه كوررنگي دانست؛ همان طور كه يك فرد كوررنگ، نمي تواند رنگ هاي خاصي را در جهان تشخيص دهد، يك فرد نابينا هم از ديدگاه اخلاقي، قادر به تشخيص برخي از «موارد اخلاقي»، نخواهد بود؛ به طور خلاصه، آن ها يك «نقطۀ كور اخلاق»، دارند(2).مسأله «نابينايي اخلاقي»، در ميان پرستاران، موضوع مهمي ميباشد؛ بنابراين پرستاري فقط دانستن و انجام وساطت پرستاري نيست؛ بلكه همانند پيمايشي در هزارتوي اخلاق است كه تنها با سوسو زدن انسانيت، هدايت مي شود. اين پديده در حرفۀ پرستاري، حائز اهميت است؛ زيرا ميتواند، باعثتصميمگيريهاي اشتباه و آسيبهاي اخلاقي غير قابل جبراني شود؛ چنانچه اين مشكل، غير قابل حل نيست. بي توجهي به اين پديده، نه تنها پيامدهايي براي ايمني بيمار در محيطهاي باليني دارد؛ بلكه گريبانگير ايمني اخلاقي در زمينههاي مراقبتهاي بهداشتي نيز خواهد شد(3). پرستار دچار نابينايي اخلاقي، هنگام مواجهه با يك مسأله اخلاقي، آن را يك مشكل اخلاقي نمي پندارد؛ چنانچه در درون اين پديده چهار تفسير، وجود دارد، از جمله: تفسير اول؛ پرستار ممكن است مشكلي را كه با او روبه رو مي شود، فقط بهعنوان يك مشكل باليني يا فني درك كند و گاهي اوقات پرستاران، چنان غرق تصوير باليني (زمينه) اطراف خود هستند كه اگر با مشكل اخلاقي نيز روبه رو شوند، اين موضوع نه تنها مورد توجه آن ها قرار نمي گيرد؛ بلكه اين مسأله يك مشكل باليني يا فني، از ديدگاه آن ها جلوه مي كند(4). تفسير سوم؛ ريشه در روانشناسي اخلاقي افرادي دارد كه فاقد شهود و آگاهي اخلاقي هستند؛ زيرا نسبت به رفتارهاي قبلي خود كه شامل شكست هاي اخلاقي است،«از نظر اخلاقي، كور» هستند و به جاي تأمل در رفتارهاي گذشته، به دليل كمبود حساسيتهاي اخلاقي، آن ها را عادي مي پندارند(5). تفسير چهارم؛ طبق عقايد مارگارت هفرنان (2011)، به عنوان «نابينايي اراده اي»، توصيف شده است. نابينايي ارادهاي، يك مفهوم حقوقي است كه به قرن نوزدهم بازميگردد. وي معتقد بود كه اشخاص، مسئول چيزي هستند كه«ميتوانستند بدانند و بايد ميشناختند»؛ اما به جاي آن «كوشيدند، نبينند»؛ به عبارت ديگر، نابينايي عمدي، شامل انكار حقايقي است كه براي رويارويي، بسيار دردناك يا ترسناك هستند(6).
عنوان نشريه :
آموزش و اخلاق در پرستاري
عنوان نشريه :
آموزش و اخلاق در پرستاري