بررسي تطبيقي نظريه خود تنظيمي از منظر روان شناسي مثبت و قرآن ( با تكيه بر سوره هود)

تطبيق آموزه هاي اخلاقي وتربيتي قرآن با حوزه هاي جديد علم به ويژه روان شناسي مساله اي مهم و راهگشاست. زيرا جهان معاصر به شدت نيازمند تلفيق معنويت وروان شناسي است تاازاين رهگذر زندگي معنادارتري درعصرتكنولوژي كسب كند.هد ف پژوهش حاضر بررسي ميزان انطباق مولفه خودتنظيمي درروان شناسي مثبت با محتواي آيات 9-11سوره هود است. اين پژوهش در پي پاسخ گويي به اين سوال اصلي است كه ميزان انطباق وهمپوشاني خود تنظيمي در دوحوزه قرآن وروان شناسي چه اندازه است؟ ومشخصه افرادي كه درشرايط مختلف زندگي احساسات وهيجانات مثبت ومنفي خودرا كنترل مي كنند چيست؟ روش اين پژوهش توصيفي –تحليلي وبا رويكرد كتابخانه اي است. نتايج حاكي از آن است مفهوم خود تنظيمي درروان شناسي كه حفظ تعادل درشزايط مختلف زندگي است وثمره هوش هيجاني وهوش معنوي است با مفهوم آيات 9-10سوره هود يكي است بااين تفاوت كه اين انطباق از مفهوم مخالف به دست مي آيد اما بااين حال مضمون هردو حوزه به حفظ اعتدال و خويشتن داري اشاره دارد. همچنين هردوحوزه به صراحت ازمولفه صبر وايمان به عنوان نشانه مهم خود تنظيمي ياد مي كنند كه البته درروان شناسي ايمان باهوش معنوي تبيين مي شود. درنتايج به دست آمده انطباق محتواي آيات 9-11سوره هود با مفهوم خودتنظيمي درروان شناسي تاييد مي شود.