نقد رمان كوتاه ملكوت از ديدگاه لكاني

ژاك لاكان با مطرح كردن نظريه‌ي ساحت‌هاي چندگانه‌ي شخصيت تاثير به‌سزايي در تكميل روند روانشناختي فرويد داشته است، وي با عنوان كردن ساحت‌هاي خيالي، نمادين، امر واقع و ابژه ي كوچك، روند رشد رواني شخصيت را به طور عميق مورد بررسي قرار داده است، اين مراحل بدون شباهت به مراحل سه‌گانه‌ي فرويد نمي‎باشد، در هر حال نظريات روانكاوي لاكان تاثير به‌سزايي در مطالعات اجتماعي وادبيات داشته است، از اين رو يكي از ديدگاه‌هاي مهم نقد ادبي و روانشناختي به شمار مي‌آيد. روند سير تكامل شخصيت در طول داستان‌ها همواره از مباحث مورد توجه محققان به شمار مي‌رفته است،در اين پژوهش با استفاده از روش توصيفي-تحليلي سعي در توصيف روند رشد شخصيت‌هاي رمان كوتاه ملكوت شده است. ملكوت نوشته‌ي بهرام صادقي همواره مورد توجه پژوهشگران و محققادن ادبي بوده است چرا كه قلم گيرا و جذاب سوررئاليستي نويسنده، اين داستان را مستعد پردازش از ديدگاه‌هاي گوناگون كرده است. در اين رمان شخصيت‌هاي گوناگوني توصيف شده‌اند كه مهم‌ترين آنها شخصيت‌هاي فردي با نام كوتاه‌شده‌ي م.ل و نيز دكتري به نام حاتم است، زندگي اين دو فرد نزديكي‌ها و شباهت‌هاي بسياري دارد، هر دو فقدان را تجربه كرده‌اند، اما نحوه‌ي كنار آمدن آنها با اين موضوع متفاوت است،م.ل با قطع اعضاي بدن خود، سعي در فراموشي خلاهايي دارد كه با آنها روبه‌رو شده است، او سرانجام ورود به مرحله‌ي نمادين را پس از طي مشكلات بسيار، با تصميم به بازگشت به زندگي اجتماعي مي‌پذيرد، اما وقع رويدادهايي از جانب دكتر حاتم، كه لاكان آن را امر واقع مي‌نامد، مانع اين اتفاق مي‌شود.