جايگاه سياست مالي به‌عنوان مكانيسم انتشار پويايي‌هاي قيمت نفت در اقتصاد ايران: شواهدي از آناليز موجك چندگانه و جزئي

با وجود مجادلات روزافزون در مورد نقش منابع انرژي تجديدپذير مانند انرژي خورشيدي و هسته‌اي، نفت همچنان براي بخش وسيعي از كشورهاي جهان نقش محوري دارد. از اين‌رو، قيمت نفت يكي از قيمت‌هاي كليدي در اقتصاد بين‌الملل است كه تأثير و مكانيسم‏هاي اثرگذاري آن بر متغيرهاي اقتصاد كلان موضوع مهم تحقيقات اقتصادي بوده است. در كشورهاي صادركنندۀ نفت، نوسانات قيمت نفت بر كليۀ سياست‌هاي كلان اقتصادي و احتياطي تأثير دارد، اما به دليل مالكيت دولت بر منابع طبيعي، سياست مالي از اهميت ويژه‌اي برخوردار است و مي‌تواند مكانيسمي اصلي براي انتقال اين نوسانات به اقتصاد باشد. بدين منظور، هدف پژوهش حاضر تحليل حركت‏هاي‌ مشترك پويا بين قيمت نفت و متغيرهاي اقتصاد كلان با تأكيد بر نقش سياست مالي در يك رويكرد زمان-فركانس طي سال‌هاي 1357 تا 1399 است. براي اين منظور، در اين پژوهش دو رويكرد نوين تجزيه‌وتحليل موجك، يعني همدوسي موجك چندگانه (MWC) و همدوسي موجك جزئي (PWC) كه براي كشف رابطۀ واقعي بين متغيرها استفاده مي‌شود، پياده‌سازي شده است. نتايج تحليل موجك نشان‌دهندۀ وجود همبستگي قوي بين قيمت نفت و متغيرهاي كلان اقتصادي در فركانس‌هاي مختلف است. به‌علاوه، نتايج انسجام موجك جزئي، شواهدي از انتقال پويايي‏هاي قيمت نفت توسط سياست مالي را در افق كوتاه‌مدت نشان مي‏دهد. از اين‌رو، توصيه مي‏شود سياست‌گذاراني كه طرح‌هاي مختلف تثبيت اقتصادي را براي ثبات بيشتر تنظيم مي‌كنند، ضمن توجه به كانال‌هاي اصلي سرازير شدن منابع مالي نفت به اقتصاد، لازم است دامنه‏هاي فركانسي متفاوت را نيز در نظر بگيرند.