عنوان مقاله :
قاعدهي «كل شيء في كل شيء» در عرفان ابنعربي، داستان دقوقي مثنوي
پديد آورندگان :
فضيلت ، يوسف موسسه آموزش عالي آل طه - دانشكده علوم انساني - گروه علوم قرآن و حديث
كليدواژه :
كل شيء فيه كل شي , داستان دقوقي , مثنوي معنوي , ابنعربي , مولوي
چكيده فارسي :
داستانِ دقوقي تبيينِ تمثيليِ قاعده «كل شيء» و بلكه ذكرِ وحدتِ وجود به لحن و سياقِ اختصاصيِ عرفانِ مولوي است؛ بيآنكه لازم باشد او را وحدتِ وجوديِ عرفان نظري بدانيم. نسبتِ داستانِ دقوقي به مثنوي، نسبتِ قاعدهي «كل شيء» به عرفانِ ابنعربي است كه هر كس به مدلول و معناي آنها توجه نداشته باشد نتوانسته است جانمايهي عرفان نظري و نيز مثنوي معنوي را دريابد. مقالهي حاضر معتقد است علي رغم تفاوت هاي زيادي كه ميانِ عرفان ابن عربي و عرفان مولوي وجود دارد اما توحيدِ حق تعالي اساسيترين مفهومي است كه هر دو مكتب حول آن شكل گرفتهاند.مهمترين تمثيلهايي كه در داستانِ دقوقي به كار رفتهاند، شمع = نور، درخت و انسان هستند. وجه اشتراكِ مهمِ تمثيلهاي ياد شده اين است كه: هر سه قايم و ايستاده و راستقامتاند: و اين با مسيرِ طول و عمقِ هستي تناسب دارد. هر سه با سوختن نسبتي دارند؛ و در عينِ حال هر سه با تزكيه مرتبطاند.هستي با نور يكي است و نور از اسماي الهي است. نور و وجود، وحدتِ محضاند و همهي كثرات، ظهورِ همين وحدتاند؛ حقيقت انسان حقيقت نوري است.
عنوان نشريه :
تاريخ فلسفه اسلامي
عنوان نشريه :
تاريخ فلسفه اسلامي