بررسي نقش ميانجي نشخوار فكري بين كنترل والديني با كمرويي دختران نوجوان

هدف: هدف پژوهش حاضر تعيين نقش ميانجي نشخوار فكري بين كنترل والديني با كمرويي دختران نوجوان بود. روش پژوهش: اين پژوهش توصيفي- پيمايشي از نوع همبستگي است. هدف تحقيق كاربردي و از نظر زمان مقطعي مي باشد. جامعه آماري، شامل كليه ي دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهر بجنورد است كه در سال تحصيلي 1399-1400 مشغول به تحليل بوده اند. جهت برآورد حجم نمونه كافي از روش تعيين حجم نمونه كلاين (2005) استفاده شد كه تعداد 567 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. روش نمونه گيري خوشه اي تك مرحله اي مي باشد. به‌منظور جمع‌آوري اطلاعات موردنظر و سنجش متغيرهاي تحقيق، از پرسشنامه نشخوار فكري توسط هوكسما و مارو در سال (۱۹۹۱) كنترل والديني (PLOC) توسط لسلي ك. كمپيز، رابرت دي. لايمن و استيون پرنتيس دان (۱۹۸۶) و پرسشنامه كمرويي استنفورد استفاده شد و جهت تجزيه و تحليل اطلاعات از نرم افزار spss و Amose استفاده شد. يافته ها: نتايج، مدل علي كمرويي دختران نوجوان بر اساس كنترل والدين با نقش ميانجي نشخوار فكري داراي برازش مناسب است (0.05= P) نتيجه گيري: كنترل والدين بر خود انتقادي تاثير مستقيم دارد؛ همچنين كنترل والدين بر كمرويي و برن شخوار فكري تاثيرمستقيم دارد. همچنين نشخوار فكري بر كمرويي تاثيرمستقيم دارد. نتيجه گيري: با توجه به نتايج پژوهش مي توان گفت كه نشخوار فكري نقش ميانجي بين كنترل والدين و كمرويي ايفا مي كند.