ظرفيت جذب، چابكي استراتژيك و بين‌المللي‌شدن شركت‌هاي صادركننده

هدف مقاله بررسي رابطه ظرفيت جذب و چابكي استراتژيك با تسهيل بين‌المللي‌شدن در شركت‌هاي صادركننده برتر است. راهبرد پژوهش از نوع پيمايشي و از نظر روش توصيفي است كه به صورت اكتشافي- همبستگي رابطه‌هاي مدل پژوهش آزمون شده و با استفاده از پرسشنامه تركيبي براي سنجش ظرفيت جذب، قابليت‌هاي چابكي استراتژيك و تسهيل بين‌المللي‌شدن است. نمونه آماري از جامعه آماري شركت‌هاي صادركننده، تعداد 38 شركت صادركننده نمونه ملي در سال 1400  انتخاب شد. آزمون رابطه‌هاي مدل پژوهش بيانگر نقش مهم ظرفيت جذب در انتخاب اهداف و قابليت‌هاي چابكي استراتژيك و ارتباطات موثر براي بهره‌برداري از هوشمندي راهبردي است. مهمترين رابطه مربوط به سازه حساسيت راهبردي و پس از آن، انتخاب اهداف دانشي فناورانه راهبردي، درك ارزش دانش مفيد در محيط و توانايي تبديل آن به كارايي است. پس از آن، ميزان شناسايي چالش‌هاي راهبردي مشتريان در حال و آينده، براي انتخاب اهداف دانشي فناورانه راهبردي است. اين شواهد تجربي اين استدلال را تأييد مي‌كند كه فعاليت‌هاي بين‌المللي و تسهيل بين‌المللي‌شدن شركت بستگي زيادي به روند ظرفيت جذب از طريق چابكي استراتژيك در شركت دارد.