عنوان مقاله :
ادب در زبان اشارۀ ايراني: تحليل علائم غير دستي
پديد آورندگان :
رهبر ، بهزاد دانشگاه علامه طباطبائي - دانشكدۀ ادبيات فارسي و زبانهاي خارجي - گروه زبانشناسي , خوشاندام ملاطي ، معصومه دانشگاه علامه طباطبائي - دانشكدۀ ادبيات فارسي و زبانهاي خارجي - گروه زبانشناسي
كليدواژه :
ادب كلامي , زبان اشاره , زبان اشارۀ ايراني , زبانشناسي اجتماعي , علائم غير دستي , عناصر زبرزنجيري , ويژگيهاي نوايي
چكيده فارسي :
هدف از پژوهش حاضر بررسي ادب در زبان اشارۀ ايراني است. دادههاي اين پژوهش از طريق مصاحبه با 18 فرد ناشنوا شامل 9 مرد و 9 زن و 5 زن كمشنوا از شهرهاي زنجان، تهران، انزلي، تبريز و اروميه جمعآوري شده است. زبان ناشنوايان شركتكننده در اين پژوهش زبان اشارۀ ايراني است و از سنين مختلف و سطوح متفاوت تحصيلي بودند. پرسشهاي اين پژوهش در حوزۀ سه كنش گفتاري درخواست كردن، رد درخواست و عذرخواهي است. براي تحليل زباني ابتدا ترتيب اشارات و نوع كلمات استفادهشده و سپس نوع و ميزان استفاده از حالات چهره بررسي شدند. طبق يافتههاي اين پژوهش براي انتقال ادب يا بيادبي از طريق زبان اشارۀ ايراني صرف استفاده از اشارات كافي نيست و حالات چهره و بدن در جهت تكميل معنا نقشي كليدي دارند. اين حالات كه شامل حركات بدن، سر، چشم و ابرو، لب و بيني هستند در برخي از موقعيتها نقش نحوي و در برخي ديگر نقش پيرا زباني داشتند كه بيشتر نقش پيرا زباني آنها در اين پژوهش بررسي شد. مطابق يافتههاها ئوئ ئر در كنش گفتاري درخواست، ريز كردن چشم، در كنش گفتاري رد درخواست كج كردن سر و لب برجسته و در كنش گفتاري عذرخواهي ريز كردن چشم در بافت بيشترين بسامد وقوع را داشتند. سرعت اشارات، ابعاد اشاره، ميزان استفاده از اشارات دو دستي، مكث بين اشارات و ميزان تكرار واژه در ميان زنان و مردان در بافتهاي 24 گانۀ پژوهش يكسان مشاهده نشد. همچنين مشخص گرديد كه نوع و ميزان استفاده از اين علائم غير دستي بيشتر بافت-وابسته است و نوع ارتباط بين متعاملين از قبيل رسمي يا غير رسمي و همچنين وجود عامل قدرت نقشي مؤثر در انتخاب اين علائم دارد. نتايج اين پژوهش ميتواند به جامعهشناسان جهت درك بهتر فرهنگ جامعۀ ناشنوا، به پژوهشگران حوزۀ زبان اشاره براي درك عناصر زباني و به مترجمين جهت ارائه ترجمه سليس ياري رساند
عنوان نشريه :
پژوهشهاي زباني
عنوان نشريه :
پژوهشهاي زباني