عنوان مقاله :
دلالتهاي نظريه كنشگر-شبكه برونو لاتور در برنامهريزي شهري با تأكيد بر سكونتگاههاي غيررسمي
پديد آورندگان :
حاتمي نژاد ، حسين دانشگاه تهران - دانشكده جغرافيا - گروه جغرافيا و برنامه ريزي شهري , پوراحمد ، احمد دانشگاه تهران - دانشكده جغرافيا - گروه جغرافيا و برنامه ريزي شهري , زنگنه شهركي ، سعيد دانشگاه تهران - دانشكده جغرافيا - گروه جغرافيا و برنامه ريزي شهري , كانوني ، رضا دانشگاه تهران - دانشكده جغرافيا - گروه جغرافيا و برنامه ريزي شهري
كليدواژه :
كنشگر-شبكه , برونو لاتور , برنامهريزي شهري , سكونتگاههاي غيررسمي
چكيده فارسي :
بيان مسئله: پيچيدگيها و تنوع مسائل شهري باعث شده كه بين نظريه و عمل برنامهريزي شكاف زيادي حاصل آيد و لذا حركت و تحول در مفاهيم و عمل در برنامهريزي را ضروري ساخته است. شهرها به دليل اينكه جزء سيستمهاي پيچيده محسوب ميشوند لذا نوع برنامهريزي در آنها بسيار مهم بوده و رويكردهاي برنامهريزي بايد با توجه به تغييرات روزافزون در شهرها تحول گرديده و افقهاي نويني را در اين زمينه شناسايي نمايند. هدف: هدف پژوهش حاضر شناسايي دلالتهاي نظريه كنشگر- شبكه در برنامهريزي شهري است و همچنين گسترش افقهاي نوين با استفاده از نظريات فكري – فلسفي جديد در رويكردهاي برنامهريزي شهري است. روش: پژوهش حاضر، از نظر نوع، بنيادي، از نظر روش كيفي و به لحاظ رويكردي، پيرو نظريه كنشگر-شبكه است. در پژوهش حاضر ابتدا به مرور اجمالي مفاهيم و اصول مهم نظريه كنشگر- شبكه پرداخته و سپس از روش دلالتپژوهي استفادهشده است. روش دلالتپژوهي از رهنمودهاي يك مكتب فلسفي، رشته پايه، چارچوب، نظريه و يا مدل استفاده كرده و آنها را در حوزه تخصصي موردنظر به كار ميگيرد. يافتهها: نظريه كنشگر- شبكه با رد ذاتگرايي و همچنين دوگانه طبيعت/جامعه از عامليت كنشگران غيرانساني به همراه انسان دفاع ميكند و معتقد است كنشگران انساني بر كنشگران غيرانساني برتري نداشته و تماميت در دست هيچكدام نيست. نحوه اولويتدهي به مسائل شهري، برنامهريزي شهري سيال جايگزين برنامهريزي شهري ايستا، عدم تفكيك كنشگران انساني و غيرانساني در برنامهريزي شهري و رويكرد مواجهه با مسائل شهري از كاربستهاي نظريه كنشگر- شبكه در برنامهريزي شهري است. نتيجهگيري: نقش عوامل غيرانساني در مسائل شهري به اندازه عوامل انساني است و لذا در برنامهريزي شهري بايد به كنشگران انساني و غيرانساني به يك اندازه توجه شود. در برنامهريزي شهري با استناد به نظريه كنشگر- شبكه، شبكهها كه از مفاهيم كليدي در اين نظريه است بهصورت يك شيء مستقل بررسي نميشوند بلكه هدف نحوه ساخت شبكهها با استفاده از بررسي فرايند ترجمهها، وساطتها و پيوندهاي بين كنشگران انساني و غيرانساني است كه نحوه تشكيل شبكهها را مشخص ميكنند تا از اين طريق بتوان با تغيير و تحول در اين مذاكرات و پيوندها مسائل شهري را حلوفصل نمود. ازآنجاييكه شبكهها ذات ثابتي ندارند لذا رويكرد پويا و انعطافپذير بايد در برنامهريزيهاي شهري اتخاذ شود و برنامهريزي شهري از حالت ايستا به حالت سيال تبديل شود.
عنوان نشريه :
دانش شهرسازي
عنوان نشريه :
دانش شهرسازي